فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
مساوی است، نباشید، شخص، رستگار، آتش، فردا
ردیف | کلمه | معنا |
1 | نَفس | شخص، انسان |
2 | غَد | فردا |
3 | التَکونوا | نباشید |
4 | نَسوا | فراموش کردند |
5 | فاسِق | نافرمان، گناهکار، منحرف |
6 | یَستَوی | مساوی است |
7 | نار | اتش |
8 | فائِز | رستگار، موفّق |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کلمه | معنا |
1 | تُنجی | نجات می دهد |
2 | تُؤمِنون | ایمان می آورید |
3 | تُجاهِدون | جهاد و تلاش می کنید |
4 | کُنتُم تَعلَمون | می دانستید |
5 | یَغفِر | می آمرزد، می پوشاند |
6 | ذُنُوب | گناهان، جمع ذَنب |
7 | مَساکِن | خانه ها، جمع مَسکَن |
8 | عَدن | جاودان |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کلمه | معنا |
1 | اِذا | وقتی که |
2 | ُنودِی | ندا داده شد |
3 | بَیع | خرید و فروش |
4 | ذلِکُم | این، آن |
5 | قُضِیَت | تمام شد |
6 | اِنتَشِروا | پراکنده شوید |
7 | اِبتَغُوا | بجویید، طلب کنید |
8 | تُفلِحون | رستگار می شوید، موفّق می شوید |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کلمه | معنا |
1 | َیتَّقِ(یَتَّقی) | تقوا داشته باشد |
2 | یَجعَلُ | قرار می دهد |
3 | مَخرَج | راه نجات، محل خروج |
4 | حَیث | جا، هرکجا |
5 | یَحتَسِب | گمان می کند |
6 | یَتَوَکَّلُ | توکّل می کند |
7 | حَسبُ | کافی است |
8 | قَدر | اندازه |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کلمه | معنا |
1 | یَد | دست، جمع: اَیدی |
2 | مَوت | مرگ |
3 | یَبلو | می آزماید |
4 | اَیّ | کدام، کدام یک |
5 | کُنّا نَسمَع | گوش شنوا داشتیم، می شنیدیم |
6 | اَو | یا |
7 | نعقِلُ | اندیشه و درک می کنیم |
8 | سَعیر | دوزخ، آتش فروزان |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کلمه | معنا |
1 | اَنذِر | هشدار ده |
2 | یَأتی | می آید |
3 | ُؤَخِّر | به تأخیر می اندازد، مهلت می دهد به |
4 | دَخَلَ | داخل شد به، وارد شد به |
5 | التَزِد | نیفزای، زیاد نکن |
6 | تَبار | هالکت، نابودی |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کمه | معنا |
1 | قُم | برخیز، به پا خیز |
2 | قَلیل | اندک، کم |
3 | نِصف | نصف، نیم |
4 | رَتِّل | آرام و با دقت بخوان |
5 | ثَقیل | سنگین، گران بار، با ارزش |
6 | سَبح | کار و تلاش |
7 | طَویل | طولانی، بسیار |
8 | اُذکُر | یاد کن |
9 | اِتَّخِذ | بگیر، قرار بده |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کلمه | معنا |
1 | یَنظُرونَ | می بینند، دقت می کنند |
2 | اِبِل | شتر |
3 | کَیفَ | چگونه |
4 | خُلِقَت | خلق شد |
5 | رُفِعَت | برافراشته شد |
6 | نُصِبَت | برپا شد |
7 | سُطِحَت | گشترده شد، هموار شد |
فعالیّت اول
جدول زیر را با استفاده از کلمات داده شده، کامل و سعی کنید معنای کلمات را به خاطر بسپارید.
ردیف | کلمه | معنا |
1 | عَمَّ (عَن + ما) | از چه |
2 | کَلّا | هرگز چنین نیست |
3 | ثُمَّ | سپس، باز هم |
4 | لَم نَجعَل | قرار ندادیم |
5 | مِهاد | محل آرامش و استراحت |
6 | اَزواج | گونه ها و شکل ها)ی مختلف(، جمع زَوج |
7 | سُبات | آسایش و آرامش |
8 | مَعاش | کسب و کار، زندگی |
واژه ها را بشناسیم ، گزینش کنیم و به کار بگیریم
فعالیت های نگارشی صفحه 30
متن زیر را بخوانید و شیوه های کاربرد واژگان را در آن نشان دهید.
برادران، ای برادران، قربانتان بشوم! این اوّل سال و آغاز بهار، همة کسانی که با هم قهر بودند، آشتی کردند. شما که تا همین دیروز و پریروز با هم
چلو پلو می خوردید و دیشلمة همدیگر را فوت می کردید و قربان صدقه هم می رفتید و غیره، حالا مثل کارد و پنیر شده اید که چی؟ به قول قُدما: از
جای برخیزید! غبار کدورت ها را به آب رفاقت شسته، بلکه در محضر ما، یکدیگر را تا حدودی ماچ نموده، قال قضیه را بکنید. هر چه زودتر بهتر؛ زیرا کار
داریم، می خواهیم برویم به کارمان برسیم. اصلاً بگو ببینم کار شما از کجا بیخ پیدا کرد؟ چه جوری رابط هتان شکر آب شد؟ ارتباط تنگاتنگ شما در اثر
چه مسئل های از هم گسیخت؟ چی شد که همچین شد؟
نوع کاربرد | نمونه ها |
واژه های مترادف |
اول = آغاز چلو = پلو |
واژه های متضاد | قهر ≠ آشتی |
ظرفیت شبکه معنایی | دیروز – پریروز |
گسترش واژه |
ارتباط تنگاتنگ قال قضیه قربان صدقه فوت کردن شکر آب بیخ پیدا کردن |
تنوع فعل ها |
بودید کردید می خورید می رفتید برخیزید بکنید داریم برویم برسیم گسیخت شد |