پاسخ Review درس یک و دو زبان سال هشتم

پاسخ Review درس یک و دو زبان سال هشتم

 پاسخ صفحه 24 (Talking about Nationalities) 

 

a) you can say what your nationality is. 

 

I’m iranian .

 

I am from iran .

 

b) you can ask about other people’s nationalities.

 

Where are from ?

 

Are you French ?


 پاسخ صفحه 24 (Talking about Daily Activities) 

 

a) you can say what you do in the week.

 

I go to school in the morning .

 

I play football on the weekend .

 

b) you can ask other people about their week.

 

What do you do in evening ?

 

When do you visit reletives ?

 

ادامه مطلب ...

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس سوم

 My Abilities 



 معنی صفحه 28 (conversation) 

 

* Listen to the students talking about their abilities. 

 

 

Elham: Wow! Your drawing is very good.

الهام:طراحی تو خیلی خوب است.

 

Sara: Thanks. Can you draw?

سارا: ممنون، تو می توانی طراحی کنی؟

 

Elham: No, I’m not good at drawing. But I can take good photos.

الهام: طراحی من خوب نیست. اما من می توانم عکاسی کنم.

 

Sara: Really? Can I see your photos?

سارا: واقعا؟ می توانم عکس های تو را ببینم؟

 

Elham: Why not? Come to my house this afternoon.

الهام: چراکه نه؟ امروز بعد از ظهر به خانه من بیا.

 

Sara: Oh, I can’t make it today. How about Thursday afternoon?

سارا: اوه من نمی توانم امروز این کار را انجام دهم. پنج شنبه بعد از ظهر چطور است؟

 

Elham: That’s fine. You can bring your drawing book, too.

الهام: خوبه. تو می توانی کتاب طراحی ات را هم بیاوری.

 

Sara: Sure.

سارا: البته

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس چهارم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس چهارم

 My Health 



 معنی صفحه 34 (conversation) 

 

* Listen to the English teacher and the student talking. 

 

Teacher: Are you OK?

معلم: حالت خوبه؟

 

Student: No, I’m not. I have a headache.

دانش آموز: نه، خوب نیستم. من سردرد دارم.

 

Teacher: Oh, you have sore eyes, too. You should go home and rest.

معلم: اوه شما چشمهات هم درد می کنه. باید بروی خانه و استراحت کنی

 

Student: Yes, but we have one more class.

دانش آموز: بله اما ما یک کلاس دیگه هم داریم.

 

Teacher: Don’t worry. I’ll talk to your teacher.

معلم: نگران نباش. من با معلم شما صحبت می کنم.

 

Student: Thanks for your help.

دانش آموز: برای کمک تان ممنونم

 

Teacher: Let’s go to the office and call your parents first. Class, be quiet! I’ll be back in a minute.

معلم: بیا برویم دفتر و ابتدا با پدر مادرت تماس بگیریم. بچه ها ساکت باشید من یک دقیقه دیگر برمی گردم.

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس پنجم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس پنجم

 My City 



 معنی صفحه 42 (conversation) 

 

* Listen to Morteza and Phanindra talking about Isfahan. 

 

Phanindra: Morteza, tell me about Isfahan. Where is it?

فانیندرا: مرتضی درباره اصفهان برام صحبت کن. کجاست؟

 

Morteza: Well, Isfahan’s an old city in the center of Iran.

مرتضی: خب، اصفهان یک شهر قدیمی در مرکز ایرانه.

 

Phanindra: What’s it like?

فانیندرا: چطوریه؟

 

Morteza: It’s a big and clean city.

مرتضی: یک شهر بزرگ و تمیزِ

 

Phanindra: Any famous buildings?

فانیندرا: هیچ ساختمان معروفی داره؟

 

Morteza: Yes, many. Actually, Isfahan is very famous for its mosques and palaces.

مرتضی: بله بسیار زیاد، درواقع اصفهان برای مساجد و کاخ هاش بسیار معروفه

 

Phanindra: Are there any museums?

فانیندرا: موزه ایی هم داره؟

 

Morteza: Yes, some great ones.

مرتضی: بله تعدادی موزه بسیار بزرگ

 

Phanindra: I should see the city soon.

فانیندرا: من باید شهر رو به زودی ببینم

 

Morteza: Sure, and we can have special food downtown.

مرتضی: البته و ما می توانیم غذای مخصوص در مرکز شهر بخوریم.

 

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس ششم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس ششم

 My Village 



 معنی صفحه 48 (conversation) 

 

* Listen to Sam and Hamid talking about a village. 

 

Sam: Where are you from, Hamid?

سَم: حمید اهل کجا هستی؟

 

Hamid: Ghez-ghal’eh.

حمید: قزقلعه

 

Sam: Where is it?

سَم: کجاست؟

 

Hamid: It’s a village in West Azarbaijan, near the city of Khoy.

حمید: یک روستا در آذربایجان غربی، نزدیک شهر خوی.

 

Sam: What’s it like?

سَم: چطور جایی است؟

 

Hamid: It’s a mountain village with many trees and flowers. It’s famous for its sunflower fields.

حمید:یک روستای کوهستانی است با درختها و گلهای بسیار زیاد. برای دشت های گلهای آفتابگردانش معروف است.

 

Sam: What’s the people’s job?

سَم: شغل مردم چیست؟

 

Hamid: They work on farms and raise animals.

حمید: آنها در مزارع کار می کنند و حیوانات را پرورش می دهند.

 

Sam: What about the weather?

سَم: آب و هوا چطور؟

 

Hamid: There’s a lot of wind in summer, fall and winter. It’s very cold from Aban to Farvardin.

حمید: در تابستان، پاییز و زمستان بادهای بسیار زیادی دارد. از آبان تا فروردین بسیار سرد است.

 

Sam: It sounds to be a very interesting place.

سَم: به نظر جای بسیار جالبی است.

 

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس هفتم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس هفتم

 My Hobbies 



 معنی صفحه 54 (conversation) 

 

* Listen to two students and their English teacher talking about their hobbies.

 

Teacher: Do you have any hobbies, Zahra?

معلم: زهرا آیا شما هیچ سرگرمی داری؟

 

Zahra: Yes, I do. I watch movies as a hobby.

زهرا: بله من به عنوان سرگرمی فیلم تماشا می کنم.

 

Teacher: Interesting! How about you, Samira?

معلم: جالب است. شما چط.ر سمیرا؟

 

Samira: Well, I love reading.

سمیرا: خب، من عاشق خواندن هستم.

 

Zahra: Really? What sort of things do you read?

زهرا: واقعا؟ چه نوع چیزهایی می خوانی؟

 

Samira: Books, magazines, sports news on the Net, and sometimes poems.

سمیرا: کتاب، مجله، اخبار ورزشی در اینترنت و گاهی اشعار.

 

Zahra: And how about you, Mrs. Emami?

زهرا: و شما چطور خانم امامی؟

 

Teacher: Actually, I don’t have any hobbies. But I usually go to the gym in my free time.

معلم: درواقع من هیچ سرگرمی ندارم. اما من در اوقات فراغتم به باشگاه می روم.

 

ادامه مطلب ...
پاسخ Review درس پنج و هفت زبان سال هشتم

پاسخ Review درس پنج و هفت زبان سال هشتم

 پاسخ صفحه 60 (Talking about a Place(City)) 

 

a) you can say what your city is like.

 

It is hot and dry .

 

It is famous for its museums .

 

b) you can say where a city is on the map.

 

It’s in center of iran .

 

c) you can say what there are in your city.

 

There is tall tower .

 

There are money museums .

 

d) you can ask other people about their cities.

 

What is your city like ?

 

Is there a metro system ?

 

Are there any mountains ?

 

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال نهم درس اول

گام به گام زبان انگلیسی سال نهم درس اول

 Personatity 



 (conversation) معنی متن صفحه 16 

 

* Listen to the conversation between two cousins. 

 

Ehsan: Who is your best friend at school?

احسان: بهترین دوست تو در مدرسه کیست؟

 

Parham: Reza.

پرهام: رضا

 

Ehsan: What’s he like?

احسان: چطور آدمی است؟

 

Parham: Oh, he is really great! He’s clever and kind.

پرهام: اوه، واقعا عالی است. او باهوش و مهربان است.

 

Ehsan: Is he hard-working too?

احسان: آیا سخت کوش هم هست؟

 

Parham: Yes! And he’s always very helpful.

پرهام: بله و همیشه بسیار به دیگران کمک می کند.

 

Ehsan: How?

احسان: چطور؟

 

Parham: He always helps me with my lessons.

پرهام: او همیشه به من در درسهایم کمک می کند.

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال نهم درس دوم

گام به گام زبان انگلیسی سال نهم درس دوم

 Travel 



 معنی صفحه 30 (Conversation) 

 

* Listen to the conversation between a tourist and a receptionist. 

 

Receptionist: Welcome to our hotel sir, how can I help you?

پذیرنده هتل: به هتل ما خوش آمدید آقا. چطور می توانم به شما کمک کنم؟

 

Tourist: My name is Paul Kress.I’m from Germany. I have a reservation here.

جهانگرد: نام من پائول کرس هست. من اهل آلمان هستم. من اینجا یک(اتاق) رزرو دارم.

 

Receptionist: I see! Are you staying here for two nights?

پذیرنده هتل: متوجه شدم! آیا شما به مدت 2 شب اینجا می مانید؟

 

Tourist: Yes, my wife and I are visiting Tehran for three days.

جهانگرد: بله، همسرم و من تهران را به مدت 3 روز دیدن خواهیم کرد.

 

Receptionist: Where is she now? I need to check her passport.

پذیرنده هتل: او هم اکنون کجاست؟ من نیاز دارم تا گذرنامه ی او را بررسی کنم.

 

Tourist: She’s standing over there, by the gift shop. Here is her passport.

جهانگرد: او آن جا در کنار مغازه ی کادوفروشی ایستاده است. این هم گذرنامه اش هست.

 

Receptionist: Thank you. This is your key. It’s room 213. Hope you enjoy your stay in Tehran.

پذیرنده هتل: ممنونم از شما. این هم کلید شماست. اتاق 213. امیدوارم از حضورتان در تهران لذت ببرید.

ادامه مطلب ...
Arrow دانلود اپلیکیشن