همزیستی با مامِ میهن
1- چرا میهن را به مادر تشبیه میکنند؟
چون همانند مادر گرامی، بزرگ و عزیز است و همتایی ندارد. زندگی فرزند وابسته به مادر است، زندگی مردم نیز وابسته به میهن است. فرزند بدون مادر پا به هستی نمیگذارد، ملت نیز بدون میهن، وجود خارجی ندارند. میهن و مادر هر دو فرزندان خود را در آغوش میکشند.
2- به نظر شما منظور از دو سویه بودن رابطة مادر و فرزند چیست؟
چون هم مادر، فرزند را دوست دارد و به خاطر فرزند از جان و مال خود میگذرد و هم فرزند نسبت به مادر مهر و محبت دارد؛ بنابراین این رابطه دو طرفه است.
3- یک جامعة همدل چه ویژگیهایی دارد؟
اعضای آن یک صدا هستند و با همه تفاوت های فکری که دارند، یک دل هستند. اعضای جامعة یکدل با هم، همفکری میکنند و برای پیشرفت جامعه برنامه ریزی میکنند و به سوی پیشرفت قدم بر میدارند.
4- چرا باید از وطنمان پاسداری کنیم؟
چون بدون وطن، ملت و مردم هم معنا ندارند و متحد نمیشوند؛ همچنین نا آرامی و هرج و مرج در وطن باعث هرج و مرج و اشوب در زندگی مردم و از بین رفتن عزت و ریختن خون انسانهای بیگناه میشود..
پرتوِ اُمید
یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان، غم مخور
همانطور که یوسف گم گشته به کنعان وسرزمین خود باز گشت و کلبه ی اندوه به گلستان تبدیل شد،نگران نباش،غم های تو نیز روزی به پایان میرسد.
ای دل غمدیده،حالت به شود،دل بدمکن
وین سرشوریده بازآیدبه سامان،غم مخور
ای دل غمگین من، غصه نخور،چراکه حال و روزت بهتر میشود واین آشفتگی و پریشان حالی تو ،دوباره آرام و قرار می یابد.
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائماً یکسان نباشد حالِ دوران، غم مخور
ای دل غصه نخور،چراکه اگر روزگار به میل ما نیست،گردش روزگار یکسان نیست و روزی از راه می رسد که زندگی به مراد دل ما باشد.
هان،مشو نومید،چون واقف نه ای ازسرِّغیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان، غم مخور
مبادا نا امید شوی ،چرا که از رازهای خداوندآگاه نیستی،زیرا اتفاقاتی در زندگی رخ می دهد که ما از آن بی خبر هستیم و خداوند عالَم به آن آگاه است و آن اتفاقات به نفع ما هستند و ما از آن خبرنداریم.
آداب زندگی
خود ارزیابی صفحه 50
1- هنگام سخن گفتن دیگران به چه نکاتی باید توجه کرد؟
1) زیاد حرف نزند
2) سخن دیگران را قطع نکند.
3) سوال دیگران را پاسخ ندهد و فقط سوالات مخصوص خودش را پاسخ دهد
4) اگر سخنی را کسی روایت میکند، نسبت به آن اظهار بی اطلائی کند و نگوید آن را میدانم تا سخنش تمام شود.
5) و...
2- بیت زیر با کدام بخش درس ارتباط معنایی دارد؟
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
به غم مردمان شادی مکن تا مردمان نیز به غم تو شادی نکنند.
3- یک زندگی موفق دارای چه ویژگی هایی است؟
دارای برنامه ریزی، هدف، رفتار درست با اطرافیان، در نظر گرفتن انصاف در هر کاری، احترام به دیگران، داشتن خانواده خوشحال و موفق و...
4- هدف درس را در چند جمله بنویسید.
هدف درس آموزش آداب اجتماعی است. آدابی مانند سخن گفتن، گوش کردن، پاسخ دادن و...
عجایب صنع حق تعالی
1- کدام بخش درس، به روز رستاخیز، اشاره دارد؟
در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
2- عبارت (هر یکی را آنچه به کار باید، داد) را توضیح دهید.
خداوند طبق عدل و داد، هر چیزی را که مورد نیاز آفریده هایش هست، در اختیارشان قرار داده تا بتوانند زندگی کنند. هیچ یک از آفریده های خدا بدون حکمت، بدون برنامه و بی هدف خلق نشده اند. خدای بزرگ همه آفریده ها را با برنامه و هدفمند خلق کرده است.
آفرینش همه تنبه خداوندِ دل است
معنی شعر صفحه 13
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا وتماشای بهار
در صبح زود اوّل بهار که طول شب و روز آن یکسان است، رفتن به صحرا و تماشای کردن گل های زیبای بهاری، لذّت بخش است.
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
تمام پدیده های آفرینش برای آگاه کردن انسان های عارف است و اگر کسی وجود خدا را انکار کند و به خدا ایمان نیاورد، ذوق واحساسی ندارد.
واژه ها را بشناسیم ، گزینش کنیم و به کار بگیریم
فعالیت های نگارشی صفحه 30
متن زیر را بخوانید و شیوه های کاربرد واژگان را در آن نشان دهید.
برادران، ای برادران، قربانتان بشوم! این اوّل سال و آغاز بهار، همة کسانی که با هم قهر بودند، آشتی کردند. شما که تا همین دیروز و پریروز با هم
چلو پلو می خوردید و دیشلمة همدیگر را فوت می کردید و قربان صدقه هم می رفتید و غیره، حالا مثل کارد و پنیر شده اید که چی؟ به قول قُدما: از
جای برخیزید! غبار کدورت ها را به آب رفاقت شسته، بلکه در محضر ما، یکدیگر را تا حدودی ماچ نموده، قال قضیه را بکنید. هر چه زودتر بهتر؛ زیرا کار
داریم، می خواهیم برویم به کارمان برسیم. اصلاً بگو ببینم کار شما از کجا بیخ پیدا کرد؟ چه جوری رابط هتان شکر آب شد؟ ارتباط تنگاتنگ شما در اثر
چه مسئل های از هم گسیخت؟ چی شد که همچین شد؟
نوع کاربرد | نمونه ها |
واژه های مترادف |
اول = آغاز چلو = پلو |
واژه های متضاد | قهر ≠ آشتی |
ظرفیت شبکه معنایی | دیروز – پریروز |
گسترش واژه |
ارتباط تنگاتنگ قال قضیه قربان صدقه فوت کردن شکر آب بیخ پیدا کردن |
تنوع فعل ها |
بودید کردید می خورید می رفتید برخیزید بکنید داریم برویم برسیم گسیخت شد |
نوعِ زبانِ نوشته را انتخاب کنیم
فعالیت نگارشی صفحه 39 و 40
نوعِ زبان نوشته های زیر را مشخّص کنید.
یک) آیا میدانستی مطالبی را که دربارةشان فکر می کنی و آنها را به زبان می آوری، این قدرت را دارند که به کلّی همه چیز زندگ یات را عوض کنند؟ وقتی حرفی را مدام تکرار کنی، یواش یواش باور می کنی که حقیقت دارد و باورهای تو دلیل همة کارهایی است که انجام می دهی. به این جور فکرها و حرف ها میگویند. برای آنکه افکار ناگوار و منفی، جای خود را به «عبارت های تأکیدی» عبارت های تأکیدی مثبت بدهند، باید فکرهای سیاه را به افکار سبز، تبدیل کنی:
هیچ کس مرا دوست ندارد
من خودم را دوست دارم و دیگران هم مرا دوست دارند.
از موهایم خوشم نمی آید.
کاش مثل او بودم من خودم را همین شکلی که هستم، دوست دارم.
اگر این کار را انجام دهم، از دستم ناراحت می شود
این کار را انجام می دهم چون برایم اهمیت دارد.
این مطالب به من مربوط نیست
من عاشق یادگرفتن مطالب تازه هستم.
اگر این چیزها را داشتم، خوب بود
به خاطر چیزهایی که دارم، سپاسگزارم.
من همانی هستم که فکر می کنم. |
فضا و رنگِ نوشته را تغییر دهیم
فعالیت های نگارشی صفحه 53 و 54
نوشته های زیر را بخوانید و نوعِ فضا و رنگ (طنز - غیرطنز) هر کدام را مشخّص کنید.
یک) تمساح از معدود حیواناتی است که لبخند می زند. لبخند تمساح، خطرنا کترین لبخند است. این لبخند، علامت دوستی نیست. لبخند تمساح به سبب نوعِ آروارة پایینی آن است که در انتها به طرف بالا برگشته است. تمساح وقتی غذای خوشمزه ای پیدا می کند، دهانش را نیمه باز می کند و دندان های تیز و برّاقش را نشان می دهد. |
فضای نوشته : غیر طنز |
دو) پگی کوچولو گفت: «ا مروز نمی توانم به مدرسه بروم؛ سرخک و اُریون گرفت هام، سر تا پایم پر از جوش و تاول شده، لوز ههایم اندازة دوتا سنگ یک کیلویی شد هاند. تا حالا شانزده لکة آبله مرغان روی تنم شمرده ام، آهان این همی کی، می شود هفده تا. پایم از بیخ قلم شده، سرفه می کنم، عطسه می کنم، نفس نفس می زنم و چه گلودردی دارم! باران که می آید، آپاندیسم درد می گیرد. زبانم هی دارد گنده و گنده تر می شود. آرنجم کج شده، ستون فقراتم خم برداشته، تبم به بالای 180 درجه رسیده، توی گوشمی ک سوراخ هم پیدا شده، ناخن هایم ریش ریش شده، قلبم… چی؟ چی گفتی؟ گفتی امروز مدرسه تعطیل است؟ خداحافظ، من رفتم بازی! |
نوشته را خوش، آغاز کنیم؛ زیبا به پایان ببریم و نیکو نام گذاری کنیم
فعالیت های نگارشی صفحه 65 و 66
یک) می گویند که در شهر کوچک یورو در کشور هندوراس، سالی یکی دو بار از آسمان ماهی می بارد! براساس گفته های مردم محلی، در ماه های مه و ژون هر سال، طوفان های بسیار بزرگی در این شهر اتفاق می افتد و گاهی بعد از تمام شدن طوفان، تمام خیابان ها پر از ماهی های کوچک می شوند.ما کاری به علمی بودن یا نبودن این خبر نداریم، تنها می خواهیم راجع به یک مسله دیگر حرف بزنیم. آن مسله، غیر منتظره بودن یک اتفاق است. مثل باریدن ماهی از آسمان، پرواز کردن کشتی در آسمان، شکست خوردن یک فیل از مورچه و خیلی خبرهای عجیب و غیر منتظره. آیا به نظر شما، خیانت کردن یک دوست به دوستی دیگر هم، خبر غیر منتظر های است؟ نافرمانی یک فرزند در برابر پدر و مادر چطور؟ آیا در حد خبر باران ماهی ها هست؟ … |