آفرینش همه تنبه خداوندِ دل است
معنی شعر صفحه 13
بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار
خوش بود دامن صحرا وتماشای بهار
در صبح زود اوّل بهار که طول شب و روز آن یکسان است، رفتن به صحرا و تماشای کردن گل های زیبای بهاری، لذّت بخش است.
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
تمام پدیده های آفرینش برای آگاه کردن انسان های عارف است و اگر کسی وجود خدا را انکار کند و به خدا ایمان نیاورد، ذوق واحساسی ندارد.
این همه نقش عجب، بر در و دیوار وجود
هر که فکرت نکند، نقش بود بر دیوار
هر کسی که با این همه نقش ها و پدیده های عجیب به آفریننده ی آنها نیندیشد، همانند تصویر روی دیوار، بی احساس و بی روح است .
کوه دریا و درختان، همه در تسبیح اند
نه همه مستمعی فهم کند این سرار
کوه و دریا و درختان (همه موجودات در حال نیایش خداوند هستند ) امّا هر شنونده ای این راز را درک نمی کند.
خبرت هست که مرغان سحرمی گویند:
آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟
آیا خبر داری که پرندگان سحری به هنگام صبح می گویند: ای انسان غافل، از بی خبری و نادانی، رها شو؟
تا کی آخر چو بنفشه، سر غفلت در پیش؟
حیف باید که تو در خوابی و نرگس، بیدار
تا کی می خواهی مانند گل بنفشه در غفلت و نادان به سر ببری . حیف است که تو بی خبر و غافل باشی و گل نرگس بیدار و آگاه باشد.
که تواند که دهد میوۀ الوان از چوب؟
یا که داند که گل صد برگ از خار؟
چه کسی می تواند از چوب درخت، میوه های رنگارنگ و از خار، گل های سرخ زیبا، پدید آورد؟
عقل، حیران شود از خوشۀ زرین عنب
فهم، عاجز شود از حقه یاقوت انار
عقل از زیبایی خوشه طلایی انگور، متحیّر می شود و فهم از درک زیبایی و ظرافت دانه های انار که مانند یاقوتی سرخ و ارزشمند است، ناتوان است.
پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز
ماه و خورشیدمسخر کند و لیل و نهار
خداوند پا ک و بی عیب با فرمان خود، تمام پدیده ها و موجودات را (ماه و خورشید و شب و روز را) مطیع خود کرده است.
تا قیامت سخن اندر کرم و رحمت او
همه گویند و یکی نیاید ز هزار
گر همه مردم تا روز قیامت درباره ی بخشش و لطف خداوند سخن بگویند باز هم یکی از هزاران لطف و رحمت خداوند، گفته نمی شود.
نعمتت بار خدایا، ز عدد بیرون است
شکر انعام تو هرگز نکند شکرگزار
پروردگارا نعمت های تو قابل شمارش نیست و هیچ انسان شکر گزاری نمی تواند، شکر نعمت های بی کران تو را به جای آورد.
سعدیا، راست رُوان گوی سعادت بردند
راستی کن که به منزل نرسد، کج رفتار
ای سعدی، انسان های درست کار، به سعادت و خوش بختی می رسند، بنابر این تو هم انسانی صادق و راستگو باش، زیرا انسان های بدرفتار به هدف و مقصودش نمیرسد
خودآزمایی صفحه 14
1- چند نمونه از جلوه های زیبایی آفرینش و نعمت های خدا را در درس، بیابید و بیان کنید.
عقل حیران شود از خوشۀ زرین عِنَب
فهم، عاجز شود از حقۀ یاقوت انار
که تواند که دهد میوۀ اَلوان از چوب؟
یا که داند که بر آرد گل صد برگ از خار؟
پاک و بی عیب خدایی که به تقدیر عزیز
ماه و خورشید مُسَخر کند و لیل و نهار
2- مفهوم آیۀ 44 سورۀ اِسراء با کدام بیت درس، تناسب دارد؟
کوه و دریا و درختان، همه در تسبیح اند نه همه مستمعی، فهم کند این اَسرار
یعنی چیزی در جهان نیست، مگر آنکه خدا را تسبیح کند و به پاکی بستاید، لیکن شما تسبیح آنها را نمیفهمید.
3- پیام بیت پایانی شعر را توضیح دهید.
سعدیا، راست روان گوی سعادت بردند
راستی کن که به منزل نرسد، کج رفتار
راست گویی و کردار راست باعث خوشبختی و آرامش انسان و دروغ گفتن باعث شکست و ناکامی میشود.
4- چرا انسان ها نمیتوانند شکرگزار نعمتهای الهی باشند؟
چون آفریده ها و نعمتهای خدا بیشمار هستند.
گفت وگوی صفحه 14
1- دربارۀ پیام این درس با هم گفت وگو کنید.
1) آفریده های خدا برای آگاه کردن دل انسان های صاحب دل هستند.
2) همۀ آفریده ها در حال تسبیح خداوند هستند.
3) مرغان سحر به انسان غافل میگویند که از خواب غفلت و بیخبری بیدار شود.
4- خداوند از هر عیب و نقصی دور است
و...
2- جلوه های زیبایی منطقه و محلّ زندگی خود را ذکر کنید و دربارۀ عبرت آموزی آنها بحث کنید. محل زندگی من
بسیار زیباست این منطقه کوههای بلند با صخره های صاف و دره های عمیق و کوه پایه های نسبتاً هموار دارد. دره ها پر از آب و کوه پایه ها پوشیده از درختهای میوه هستند. در کوه ها علف و گل های رنگارنگ میروید و چشمه های جوشان با آبهای زلال جاری میشود. زیبایی آفرینش که انسان را محو تماشا میکند و انسان را به خالق هستی رهنمون میسازد.
نوشتن صفحه 15
1- مترادف واژه های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.
شگفت = عجب
آگاهی = تنبیه
ستایش خداوند = تسبیح خداوند
شنونده = مستمع
نادانی = جهالت
انگور: عنب
رام = مسخر
روز = نهار
مقصد = منزل
خوشبختی = سعادت
2- در بیت های زیر از کدام عناصر زیبایی سخن، استفاده شده است؟
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته، سر از خواب جهالت بردار؟
تشخیص (جان بخشی به اشیا): حرف زدن مرغ سحر
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش؟
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس، بیدار
تشبیه: انسان،
مخاطب: (در این مصراع غایب است) مشبه،
چو: ادات تشبیه،
بنفشه: مشبه به،
سر غفلت در پیش داشتن: وجه شبه آرایه تضاد هم در خواب و بیدار
3- بیت دوم درس را در یک بند، توضیح دهید.
آفرینش همه تنبهِ خداوندِ دل است
دل ندارد که ندارد به خداوند اِقرار
آفریده های خدا بسیار متنوع و گوناگون هستند. این آفریده ها با نظم و فلسفه خاصی آفریده شده اند. انسانهای عاقل با دیدن زیبایی های طبیعت و آفریده های خدا، به وجود خالق بی همتا پی میبرند. یعنی آفریده های خدا باعث آگاه شدن انسان عاقل میشوند. کسی که به وجود خداوند اعتراف نمیکند اصلاً دل ندارد.