عجایب صنع حق تعالی
1- کدام بخش درس، به روز رستاخیز، اشاره دارد؟
در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
2- عبارت (هر یکی را آنچه به کار باید، داد) را توضیح دهید.
خداوند طبق عدل و داد، هر چیزی را که مورد نیاز آفریده هایش هست، در اختیارشان قرار داده تا بتوانند زندگی کنند. هیچ یک از آفریده های خدا بدون حکمت، بدون برنامه و بی هدف خلق نشده اند. خدای بزرگ همه آفریده ها را با برنامه و هدفمند خلق کرده است.
3- بند پایانی درس (... مَثَل تو چون مورچه ای ...) چه ارتباطی با درک شگفتی های آفرینش دارد؟
اگر انسان بخواهد آفریده های هستی را در ک کند همۀ هستی را به عنوان یک نظام کلی میبیند. در این نظام کل، نظام های کوچکتری نیز وجود دارد که در ارتباط با نظام کل هستند. نظام های کوچک از زاویه دید انسان ها تعریف میشود یعنی چیزی را که ما از نگاه خودمان به اطراف داریم. پس اگر بخواهیم کل هستی و نظام کل را درک کنیم باید معرفت و شناختمان را از خالق هستی بیشتر کنیم.
4- شناخت آفریده ها چه فایده ای برای انسان دارد؟
شناخت آفریده ها باعث شناخت بهتر خدا میشود.
1- درباره زیبایی های آفرینش که در کتاب های دیگر به ویژه قرآن کریم خوانده یا شنیده اید، گفت وگو کنید.
به عهده دانش آموز میباشد اما میتوانید در مورد زنبور عسل، عنکبوت و... میتوانید تحقیق کنید.
2- درباره جمله ( همیشه در خانۀ خدایی، هیچ تعجبّ نکنی ) گفت و گو کنید.
انسان در دنیایی زندگی میکند که پر از شگفتی آفرینش است. اما محمد غزالی مثالی آورده است: اگر ما وارد ساختمان پر نقش و نگاری شویم ، حیرت زده میشویم و تعجب میکنیم چگونه است که در خانه خدای بزرگ زندگی میکنیم و تعجب نمی کنیم و حیرت زده نمی شویم.
1- مترادف واژه های زیر را از متن درس بیابید و بنویسید.
سرگشته = حیران
رنگین کمان = قوس قزُج
آفرینش = صنع
تخت = سریر
ابر = میغ
فرش = بساط
شناخت = معرفت
2- درعبارت های زیر، هسته و نوع وابسته ها را مشخّص کنید.
الف) سنگ سخت و آب لطیف
سنگ (هسته) سخت (صفت بیانی) آب (هسته) لطیف (صفت بیانی)
ب) این همه آیات
این (صفت اشاره) همه (صفت مبهم) آیات (هسته)
ج) چه خلقت شگفت انگیزی!
چه (صفت تعجبی) خلقت (هسته) شگفت انگیزی (صفت بیانی)
د) کدام مستمع آگاه است؟
کدام (صفت پرسشی) مستمع (هسته)
3- پیام متن زیر را بنویسید.
این جهان را به خانه ای تشبیه کرده است ، که از آن خداوند است این خانه ( جهان) ، دارای چراغ روشنی بخشی به نام ماه ، و آتش یا شعله ای است به اسم خورشید که به انسان گرما میدهد، و. توی انسان از شگفتی های بی نظیر این جهان بزرگ که به خانه ای تشبیه شده، بی توجهی و اندکی درنگ و تامل نمیکنی در پدیده های خدا. و چشم دل تو و درک و عقل تو نمی تواند تمام این شگفتی ها را بطور کامل درک کند
در پیله تا به کی، بر خویشتن تنی؟
پرسید کرم را، مرغ از فروتنی
روزی مرغ از روی تواضع و فروتنی ازم کرم پرسید: تا کی میخواهی در پیلۀ خود بمانی و در آن جای تنگ و تاریک به دور خودت بپیچی؟
تا چند منزوی در کنج خلوتی؟
در بسته تا به کی، در محبس تنی؟
تا چه زمانی میخواهی تنهایی در گوشه ای بنشینی و در زندان پیله و تن، خودت را زندانی کنی؟
در فکر رستنم – پاسخ بداد کرم -
خلوت نشسته ام زین روی، منحنی
کرم پاسخ داد: به فکر رهایی و رویش هستم، به خاطر همین تنها و در خلوت به دور خود پیچیده ام .
هم سال های من، پروانگان شدند
جَستند از این قفس، گشتند دیدنی
هم سن و سالهای من، به پروانه تبدیل شدند، ازم قفس پیله رها و بسیار زیبا و دیدنی شدند.
در حبس و خلوتم، تا وارَهَم به مرگ
یا پِر برآور بهرِ پریدنی
خود را زندانی کرده و در تنهایی نشسته ام تا نمیرم و به پروانه تبدیل شوم .
اینک تو را چه شد، کای مرغ خانگی
کوشش نمیکنی، پَری نمیزمنی؟
ای مرغ خانگی، برای تو چه اتفاقی افتاده است که پروازم نمیکنی، حتی تلاشی هم برای پروازم کردن انجا نمیدهی؟