کلمات پرسشی
کلمات پرسشی :
کلمات اِستفهامی (پرسشی) کلماتی هستند که برای سؤال کردن به کار میرود این کلمه ها همیشه در اول جمله می آیند و عبارتندا از :
(هَل - أ - مَن - ما - أینَ - کَم - کَیفَ)
هَـلْ و أ (آیا)
به معنی (آیا) که در ابتدای جمله می آید و در جواب آن باید از (نَعَم) و (لا) استفاده کنیم.
مانند :
سوال :
هَـلْ هذا طالِبٌ ؟
آیا این دانش آموز است ؟
پاسخ :
نَعَم یا لا
مَنْ - لِمَن
مَنْ :
به معنی (چه کسی و یا چه کسانی) در اول جمله می آید و برای پرسش، جهت شناسایی اشخاص از آن استفاده می کنیم و برای پاسخ به آن از
شغل اشخاص یا نام اشخاص استفاده می کنیم مانند:
سوال برای مذکر :
مَنْ هُوَ ؟ او کیست ؟
پاسخ :
هُوَ معلمٌ : او معلم است
یا
هُوَ علیٌ : او علی است.
سوال برای مونث :
مَن هیَ ؟ او کیست ؟
هی معلمةٌ : او معلم است.
یا
هی فاطمَةٌ : او فاطمه است.
مَا - ماذا
به معنای (چیست ، چه چیز؟) در ابتدای جمله می آید برای سوال کردن در مورد چیزها و اشیاء به کار می رود
مَاهَذا ؟ این چیست ؟
هذابیتٌ . این خانه است.
گاهی (ما) به شکل (ماذا) یا (ما هُوَ) برای مذکر و (ما هِیَ) برای مؤنث به کار میرود.
ماذا فی الصّورة:
در عکس چیست؟
ما هُوَ الموضوع :
موضوع چیست . (برای پرش از مذکر)
ما هیَ الحقیقَة :
حقیقت چیست . (برای پرسش از مؤنث)
هو و هیَ در مثال های زیرترجمه نمی شوند و آوردن آنها اختیاری است.
ما هو السّوالُ ؟
فعل ماضی
فعل :
فعل کلمه ای است که بر انجام کار یا روی دادن حالتی در زمان معیّن توسط شخصی دلالت میکند. فعلها از نظر زمان به سه حالت تقسیم میشوند:
-1 ماضی (گذشته)
-2 مضارع (حال)
-3 مستقبل (آینده)
که در پایه هفتم از درس پنجم تا پایان درس نهم با فعل ماضی آشنا خواهید شد.
قابل ذکر است دانستن ساختار فعل به عنوان کلمه ای مهم ، اهمیّت فراوانی دارد و یادگیری های آینده شما به تسلّط شما در افعال عربی بستگی
دارد. بنابراین در فراگیری و تسلّط بر ساختار فعل های عربی دقّت و کوشش لازم را داشته باشید.
فعل ماضی:
فعلی است که بر زمان گذشته دلالت کند و انجام آن پایان پذیرفته باشد ، که در زبان عربی 14 حالت شخص متفاوت دارد که هر کدام از نظر جنس
(مذکر و مؤنث بودن) و تعداد (مفرد ، مثنی ، جمع) با هم متفاوت هستند.
نکات مهم برای یادگیری ساخت فعل ماضی
ساخت فعل ماضی :
ریشه ی فعل + علامت مخصوص فعل یا همان شناسه ی فعل
کاربرد حرف (ما) در عربی
حرف ما در زبان عربی در معانی و کاربرد های گوناگونی به کار می رود که ما در این درس با دو کاربرد آن آشنا می شویم
1) منفی کردن :
ما + فعل ماضی
هر گاه حرف ما ، قبل از یک فعل ماضی قرار گیرد آن را منفی می کند ، یعنی ماضی منفی می شود. مانند:
ذَهَبَ : رفت | ما ذَهَبَ : نرفت |
کَتَبَ : نوشت | ما کَتَبَ : ننوشت |
ساخت فعل نهی
فعل نهی :
فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد
(درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد.)
مثلا :
نخور-نرو-نپوش در فارسی.
- فعل نهی از مضارع مخاطب ساخته میشود.
برای ساخت آن حرف (لا) قبل فعل می آید وآخر فعل مجزوم میشود. ( یعنی ضمه آخر فعل تبدیل به ساکن میشود واگر آخرفعل نون داشت، نونِ آن
حذف می شودبه جز جمع مونث.)
نکته : چون فعل ماضی مربوط به زمان گذشته است وکاری را بیان میکند که انجام آن به اتمام رسیده است، نمیتوان از آن نهی یا امر ساخت.
به نحوه ى ساخت دقت کنید:
قیمَةُ الْعِلْمِ
معنی صفحه 11
1- العاِلمُ بلا عَمَلٍ کَالشَّجِر بلا ثَمٍر.
عالمِ بی عمل مانندِ درختِ بی ثمر است.
2- حُسنُ السُّؤالِ نصفُ العلمِ.
خوبیِ سؤال نصف علم است.
خوب پرسیدن، نیمی از دانش است.
3- مُجالَسَهُ العُلَماِء عِبادَهٌ.
همنشینی با علما عبادت است.
4- طَلَبُ العلمِ فَریضَهٌ.
طلبِ علم واجب است.
جستنِ دانش واجب است.
5- آفَهُ العلمِ النِّسیانُ.
آفتِ علم فراموشی است.
آفتِ دانش، فراموش کردن است.
نورُ الْکَلامِ
معنی صفحه 17
1- نعمَتانِ مَجهولَتانِ الصِّحَّهُ وَ الأمانُ. دو نعمت مجهول اند:
سلامتی و امنیّت.تندرستی و امنیّت دو نعمت ناشناخته اند.
2- رِضَا اللِه فی رِضَا الواِلدَینِ.
خشنودی خدا در خشنودی پدر و مادر است.
رضایت خدا در رضایت والدین است.
3- أَدَبُ المَرء خَیرٌ مِن ذَهِبِه.
ادب انسان بهتر از طلای اوست .
ادب آدمی بهتر از دارایی اوست.
4- الدَّهرُ یَومانِ ؛ یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ.
روزگار دو روز است. روزی به سوِد تو و روزی به زیانِ تو.
کَنْزُ الْکُنوزِ
معنی صفحه 22
1- تَفَکُّرُ ساعٍه، خَیْرٌ مِنْ عِبادَه سَبْعینَ سَنَهً.
یک ساعت فکر کردن؛از70سال عبادت بهتر است.
2- عَداوَهُ الْعاِقلِ، خَیْرٌ مِنْ صَداقَه الْجاهِلِ.
دشمنی (انسان)خردمند از دوستی(انسان) نادان بهتر است.
3- الْعلْمُ فی الصِّغَر، کَالنَّقْشِ فی الْحَجِر.
دانش در کودکی، مانند نقش بر روی سنگ است.
4- خَیرُ الْامورِ، أَوْسَطُها
بهترین کارها،میانه ترین شان است(میانه ترین ان ها است).
5- الْجَهْلُ، مَوْتُ الْحْیاِء.
نادانی، مرگ زندگان است.(زنده ها است)
جَواهِرُ الْکَلامِ
معنی صفحه 31
1- هَل جَزاءُ الحسانِ إلّا الحسانُ
آیا پاداش خوبی کردن غیر از خوبی است؟!
٢- المؤمِنُ قَلیلُ الکَلامِ کَثیرُ العَمَلِ.
مؤمن، کم سخن و پرکار است.
٣- سُکوتُ اللِّسانِ سَلامهُ الإنسانِ.
خاموشی زبان، تندرستی انسان است.
سکوت زبان، سلامتی انسان است.
۴- رُبَّ کَلامٍ جَوابُهُ السُّکوتُ.
چه بسا حرفی که جوابش سکوت است.
۵- الوَقتُ مِنَ الذَّهَبِ،
وقت از طلاست.