گام به گام زبان انگلیسی سال هفتم درس هشتم

گام به گام زبان انگلیسی سال هفتم درس هشتم

 My Favorite Food 



 معنی متن صفحه42 (conversation) 

 

* Listen to the students talking about their favorite food. 

 

Shiva: Look, it’s enough. I’m hungry. How about you?

شیوا: ببین، کافیه. من گرسنه هستم. تو چطور؟

 

Fatemeh: Me, too. Let’s have some cake and milk.

فاطمه: منم همینطور. بیا کمی کیک و شیر بخوریم.

 

Shiva: Sounds good, but I’d like some tea with my cake. That’s my favorite!

شیوا: به نظر خوبه، اما من میل دارم با کیکم کمی چای بنوشم این مورد علاقه من است.

 

Fatemeh: OK, let’s go to the kitchen. Mom?

فاطمه: بسیار خب بیا برویم به آشپزخانه. مامان؟


 

ادامه مطلب ...
پاسخ Review درس هفت و هشت زبان سال هفتم

پاسخ Review درس هفت و هشت زبان سال هفتم

 پاسخ صفحه 46 (Talking about Your Address ) 

نکته : پاسخ با توجه به دانش آموز متغیر میباشد

 

a) you can say your home address. 

 

My address is 5 Azadi street.Mehr

 

b) you can say your home/mobile phone number. 

 

My mobile phone number is 09122222222 .

 

c) you can ask your friend’s address and telephone number.

 

What is your address/home number


 

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس اول

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس اول

 My Nationality 



 معنی صفحه 12 (conversation) 

 

* Listen to the conversation. Shayan is introducing his cousin Sam to his teacher

 

 

Shayan: Mr. Chaychi, this is my cousin Sam. He speaks French, English, and a little Persian.

شایان: آقای چایچی این پسر عموم سَم است. او فرانسوی، انگلیسی و کمی فارسی صحبت می کند.

 

Teacher: Oh, nice to meet you, Sam.

معلم: اوه از ملاقات شما خوشبختم سَم.

 

Sam: Nice to meet you, too.

سَم: منم از ملاقات شما خوشبختم.

 

Teacher: Are you from Iran?

معلم: آیا شما اهل ایران هستید؟

 

Sam: Yes, I’m originally Iranian, but I live in France.

سَم: بله، من اصالتا اهل ایران هستم، اما من در فرانسه زندگی می کنم.

 

Teacher: Welcome to our class. How do you like it in Iran?

معلم: به کلاس ما خوش آمدی. ایران چطوره؟

 

Sam: Iran is great! I love it. It’s a beautiful country.

سَم: ایران عالیه. عاشقش هستم. کشور زیبایی است.


ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس دوم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس دوم

 My Week 



 معنی صفحه 18 (conversation) 

 

* Listen to the English teacher and the student talking about helping a classmate.

 

 

Teacher: What do you do in the afternoons, Reihaneh?

معلم: بعداز ظهرها چکار می کنی ریحانه؟

 

Student: Well, I go to the gym on Sundays and Tuesdays.

دانش آموز: خب یکشنبه ها و سه شنبه ها من می رم باشگاه.

 

Teacher: How about Friday mornings?

معلم:  جمعه صبح ها چطور؟

 

Student: I stay at home and relax. Why?

دانش آموز: خونه می مونم و استراحت می کنم. چرا؟

 

Teacher: You know, Shiva is not very good at English. Can you help her?

معلم:  می دانی شیوا در درس زبان ضعیف است. تو می توانی به او کمک کنی؟

 

Student: Oh, sure.

دانش آموز: اوه البته

 

Teacher: That sounds great! When can you start?

معلم:  به نظر عالی است! چه وقت می توانی شروع کنی؟

 

Student: This Wednesday afternoon.

دانش آموز: این چهارشنبه بعد از ظهر

 

Teacher: That’s fine. Thank you. I’ll let her know.

معلم: خوبه، متشکرم. به او اطلاع می دهم.

ادامه مطلب ...
پاسخ Review درس یک و دو زبان سال هشتم

پاسخ Review درس یک و دو زبان سال هشتم

 پاسخ صفحه 24 (Talking about Nationalities) 

 

a) you can say what your nationality is. 

 

I’m iranian .

 

I am from iran .

 

b) you can ask about other people’s nationalities.

 

Where are from ?

 

Are you French ?


 پاسخ صفحه 24 (Talking about Daily Activities) 

 

a) you can say what you do in the week.

 

I go to school in the morning .

 

I play football on the weekend .

 

b) you can ask other people about their week.

 

What do you do in evening ?

 

When do you visit reletives ?

 

ادامه مطلب ...

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس سوم

 My Abilities 



 معنی صفحه 28 (conversation) 

 

* Listen to the students talking about their abilities. 

 

 

Elham: Wow! Your drawing is very good.

الهام:طراحی تو خیلی خوب است.

 

Sara: Thanks. Can you draw?

سارا: ممنون، تو می توانی طراحی کنی؟

 

Elham: No, I’m not good at drawing. But I can take good photos.

الهام: طراحی من خوب نیست. اما من می توانم عکاسی کنم.

 

Sara: Really? Can I see your photos?

سارا: واقعا؟ می توانم عکس های تو را ببینم؟

 

Elham: Why not? Come to my house this afternoon.

الهام: چراکه نه؟ امروز بعد از ظهر به خانه من بیا.

 

Sara: Oh, I can’t make it today. How about Thursday afternoon?

سارا: اوه من نمی توانم امروز این کار را انجام دهم. پنج شنبه بعد از ظهر چطور است؟

 

Elham: That’s fine. You can bring your drawing book, too.

الهام: خوبه. تو می توانی کتاب طراحی ات را هم بیاوری.

 

Sara: Sure.

سارا: البته

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس چهارم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس چهارم

 My Health 



 معنی صفحه 34 (conversation) 

 

* Listen to the English teacher and the student talking. 

 

Teacher: Are you OK?

معلم: حالت خوبه؟

 

Student: No, I’m not. I have a headache.

دانش آموز: نه، خوب نیستم. من سردرد دارم.

 

Teacher: Oh, you have sore eyes, too. You should go home and rest.

معلم: اوه شما چشمهات هم درد می کنه. باید بروی خانه و استراحت کنی

 

Student: Yes, but we have one more class.

دانش آموز: بله اما ما یک کلاس دیگه هم داریم.

 

Teacher: Don’t worry. I’ll talk to your teacher.

معلم: نگران نباش. من با معلم شما صحبت می کنم.

 

Student: Thanks for your help.

دانش آموز: برای کمک تان ممنونم

 

Teacher: Let’s go to the office and call your parents first. Class, be quiet! I’ll be back in a minute.

معلم: بیا برویم دفتر و ابتدا با پدر مادرت تماس بگیریم. بچه ها ساکت باشید من یک دقیقه دیگر برمی گردم.

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس پنجم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس پنجم

 My City 



 معنی صفحه 42 (conversation) 

 

* Listen to Morteza and Phanindra talking about Isfahan. 

 

Phanindra: Morteza, tell me about Isfahan. Where is it?

فانیندرا: مرتضی درباره اصفهان برام صحبت کن. کجاست؟

 

Morteza: Well, Isfahan’s an old city in the center of Iran.

مرتضی: خب، اصفهان یک شهر قدیمی در مرکز ایرانه.

 

Phanindra: What’s it like?

فانیندرا: چطوریه؟

 

Morteza: It’s a big and clean city.

مرتضی: یک شهر بزرگ و تمیزِ

 

Phanindra: Any famous buildings?

فانیندرا: هیچ ساختمان معروفی داره؟

 

Morteza: Yes, many. Actually, Isfahan is very famous for its mosques and palaces.

مرتضی: بله بسیار زیاد، درواقع اصفهان برای مساجد و کاخ هاش بسیار معروفه

 

Phanindra: Are there any museums?

فانیندرا: موزه ایی هم داره؟

 

Morteza: Yes, some great ones.

مرتضی: بله تعدادی موزه بسیار بزرگ

 

Phanindra: I should see the city soon.

فانیندرا: من باید شهر رو به زودی ببینم

 

Morteza: Sure, and we can have special food downtown.

مرتضی: البته و ما می توانیم غذای مخصوص در مرکز شهر بخوریم.

 

ادامه مطلب ...
گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس ششم

گام به گام زبان انگلیسی سال هشتم درس ششم

 My Village 



 معنی صفحه 48 (conversation) 

 

* Listen to Sam and Hamid talking about a village. 

 

Sam: Where are you from, Hamid?

سَم: حمید اهل کجا هستی؟

 

Hamid: Ghez-ghal’eh.

حمید: قزقلعه

 

Sam: Where is it?

سَم: کجاست؟

 

Hamid: It’s a village in West Azarbaijan, near the city of Khoy.

حمید: یک روستا در آذربایجان غربی، نزدیک شهر خوی.

 

Sam: What’s it like?

سَم: چطور جایی است؟

 

Hamid: It’s a mountain village with many trees and flowers. It’s famous for its sunflower fields.

حمید:یک روستای کوهستانی است با درختها و گلهای بسیار زیاد. برای دشت های گلهای آفتابگردانش معروف است.

 

Sam: What’s the people’s job?

سَم: شغل مردم چیست؟

 

Hamid: They work on farms and raise animals.

حمید: آنها در مزارع کار می کنند و حیوانات را پرورش می دهند.

 

Sam: What about the weather?

سَم: آب و هوا چطور؟

 

Hamid: There’s a lot of wind in summer, fall and winter. It’s very cold from Aban to Farvardin.

حمید: در تابستان، پاییز و زمستان بادهای بسیار زیادی دارد. از آبان تا فروردین بسیار سرد است.

 

Sam: It sounds to be a very interesting place.

سَم: به نظر جای بسیار جالبی است.

 

ادامه مطلب ...
Arrow دانلود اپلیکیشن