گام به گام نگارش سال نهم درس هفتم

‎‎جمعه, ۱۳ فروردين ‎۱۴۰۰

 وسعت و عمق نوشته را بیشتر کنیم 



 

 فعالیت نگارشی صفحه 92 

 
نوشتة زیر را بخوانید و نشان دهید کدام بخش از متن، تحت تأثیر مطالعات نویسنده، گستردگی و عمق بیشتری پیدا کرده است؟

 

انسان و فرشته، دو ستایشگر خالق هستند و به ستایشگری معرو فاند. ولی آیا جز انسان و فرشته، ستایشگران دیگری هستند؟ آیا ما آنها را می

بینیم؟ میشناسیم؟

 

حکایت زیر، آیینه ای برای دیدن و شناختن اینان است:

 

«یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیش های خفته. شوریده ای که در آن سفر همراه ما بود، نعره برآورد و راه بیابان

گرفت و یک نفس آرام نیافت. چون روز شد، گفتم :«این چه حالت بود؟»

 

گفت : « بلبلان را شنیدم که به نالش درآمده بودند؛ از درخت و کبکان در کوه و غوکان درآب و بهایم در بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در

تسبیح و من به غفلت خفته .»

 

 

این حکایت، به خوبی، نشان م یدهد که تنها انسا نها و فرشتگان نیستند که خداوند را ستایش م یکنند؛ بلکه هر چه در زمین و آسمان است، به

ذکر پروردگار مشغول است. قیام کوهساران، رکوعِ آبشاران، قنوت درختان، سلام غنچگان، همه و همه، نشان از سرود و ستایش دارند.

 

خداوند هم در قرآن کریم بر این حقیقت تأکید می کند و میفرماید : 

 

یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ

 

(سورة تغابن و جمعه/ آیة 1)

 

پیام این آیه برای ما انسان ها این است که در حمد و ستایش آفریدگارمان از حیوانات ، جمادات و نباتات عقب نیفتیم.

 

هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید

 

بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه

 

و یا

 

توحیدگوی او نه بنی آدم اند و بس

 

هر بلبلی که زمزمه بر شاخسارکرد

 

در این نوشته یک حکایت از سعدی گرفته شده است و آیه ای از قرآن کریم هم آمده و در آخر هم دو بیت شعر آمده است و این سه مورد تحت تاثیر

مطالعات نویسنده بوده و گستردگی و عمق بیشتری به این نوشته داده است.

 

 


 انشا صفحه 93 

 
موضوعی را انتخاب کنید و با بهره گیری از اطّلاعات و دانش خود، به آن، گستره و عمق ببخشید.

 

موضوع : دریا 

 

مقدمه :

 

بی رحم اند! همان ها که در دریا غرق شدند. بی رحم اند چون دست و پا زدند برای رهایی! خیال می کردند رهی نمانده تا رهایی اما ساده بودند!

نمی دانستند دریا چیزی را که بخواهد به دست می آورد! نمیدانستند تا دریا نخواهد چیزی که تصاحب کرده را پس ندهد، نمی توان از آن فرار کرد!

نمی توان از دریا فرار کرد.

 

بدنه :

 

کودکی کنار دریا بازی می کرد که ناگهان یکی از اسباب بازی هایش را دریا برد! کودک روی شن های نرم ساحل نوشت دریای دزد.
 

کسی که دریا معشوقه اش را بلیعد روی شن هخا نوشت دریای سنگدل!
 

دریا قلاب ماهی گیری را به طرف ساحل آورد . پیرمردی که آنجا بود قلاب را دیدآنرا برداشت و نوشت: دریا مهربان!
 

دریا اما کار خود را می کند!
 

چه کار دارد با اینکه چه کسی چه تصوری از او دارد.
 

برایش مهم نیست به او می گویند دزد یا مهربان یا…
 

دریا دریاست. برای همیشه!
 

دریا از دریایی اش کم نمی شود.
 

چیزی را که بخواهد به دست می آورد اما پس از به دست آوردن پس میزند!
 

جالب نیست؟
 

چقدر شبیه دنیای انسان هاست.
 

تا وقتی دست نیافتنی باشی ارزشت را می دانند و بعد اینکه به دست آمدی تو را پس میزنند!
 

دریا چه زیبا رسم انسان ها را به نمایش می کشد.
 

پس چرا انسان ها از دریا گلایه می کنند؟

 

نتیجه :

 

مانند دریا باش!
 

بی توجه به حواشی اطراف!
 

نگاهت به آسمان باشد و نه به دهان مردم!
 

نگاهت که به آسمان است هر سقفی کوتاه و هر پروازی کم است!
 

دریا باش!

 

 


 

 درست نویسی صفحه 95 

 

جمله های زیر را ویرایش کنید:

 

او در خدمت مردم بود بلکه کمترین چشمداشتی نداشت.

 

او در خدمت مردم بود و کمترین چشمداشتی نداشت.

 

من مدیون به تو هستم و برای جبران ، سعی ام را خواهم کرد.

 

من مدیون تو هستم و برای جبران ، سعی ام را خواهم کرد.

 

 


 

تصویر نویسی صفحه 96 

 

درختی را با ویژگی های زیر، تصوّر کنید و متنی دربارة آن بنویسید.

 

پا در هواست .

 

ریشه هایش در ابر فرو رفته است.

 

شاخه هایش روی زمین گسترده شده است.

 

مقدمه :

 

تضاد هایی که دز زندگی ماست هرچند عجیب و غیر قابل باور باشند اما زیبایی هایی دارند. ایا زیبا تر نیست؟

 

بدنه :

 

تضاد درش موج میزند و متفاوت است!!
 

چه ایرادی دارد تفاوت وقتی که همه را متحیر کنی!؟
 

ریشه اش در آسمان نقش بسته
 

نگاهش که میکنی میبینی رنگ قهوه ای اش چقدر به آسمان نیمه نارنجی پاییز می آید و چه هارمونی ظریفی را میسازد!
 

شکوفه هایش در آغوش خاک غلت میزنند و نوازشش میکنند!
 

درختی پا در هوا که ریشه اش هوای تازه را بغل میکند! ابر ها شب ها برایش لالایی میخوانند و صبح خورشید با گرمی اش بیدارش میکند!
 

غنچه های صورتی اش همچون بید مجنون خود را روی چمن ها رها میکنند و به صدای چمن زار گوش میسپارند!

 

نتیجه :

 

آیا هنوز هم میگویی تفاوت زیبا نیست؟ تضاد سیاهی و سفیدی ، زشتی و زیبایی و هر انچه هست در کنار هم زیباست. از امروز بیشتر به تضاد

های اطراف دقت کنیم.

 

 

نظرات (۰)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
Arrow دانلود اپلیکیشن