الأیّامُ وَ الْفُصولُ وَ الألوانُ
معنی صفحه 82 , 83 , 84
الْمُدَرِّس: ما هیَ أیّامُ الْسْبوعِ؟
معلم : روزهای هفته چیست؟
الطّاِلبُ : یَوْمُ السَّبْت، الْاحَد، الْثنَیْن، الثُّلاثاء، الْرِبعاء، الْخَمیس، الْجُمُعَة.
دانش آموز : روزشنبه،یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، جمعه
الْمُدَرِّس : وَ ما هیَ فُصولُ السَّنِة؟
معلم : وفصل های سال چیست؟
الطّاِلب: الرَّبیعُ وَ الصَّیفُ وَ الْخَریفُ وَ الشِّتاءُ.
دانش آموز:بهار وتابستان وپائیز و زمستان
الْمُدَرِّس: نَحنُ فی أیِّ یَوْمٍ و فَصْلٍ؟
معلم : مادرکدام روز وفصل هستیم؟
الطّاِلب: الْیَومُ یَومُ الأرْبعاِء وَالْفَصلُ فَصْلُ الرَّبیِع.
دانش آموز : امروز روزچهارشنبه است وفصل؛ فصل بهار است.
الْمُدَرِّس : کَیفَ الْجَوُّ فی کُلِّ فَصْلٍ؟
معلم : هوا در هرفصلی چگونه است؟
الطّاِلب: الجَوُّ فی الرَّبیِع مُعتَدِلٌ. الرَّبیعُ فَصْلُ الْجَمالِ وَ الْحَیاِة الجَدیدَِة.
دانش آموز : هوادربهارمعتدل است. بهارفصل زیبائی وزندگی تازه است.
الصَّیفُ حارٌّ و فَصْلُ الْفَواکِه اللَّذیذَة وَ الْخَریفُ لا حارٌّ و لا بارِدٌ.
تابستان گرم است و فصل میوه های خوشمزه است وپاییز نه گرم است و نه سرد
وَ فَصْلُ سُقوطِ أوراقِ الأشْجارِ وَ الشِّتاءُ بارِدٌ.
وفصل ریزش(افتادن)برگهای درختان است وزمستان سرد است.
My Favorite Food
معنی متن صفحه42 (conversation) زبان هفتم
* Listen to the students talking about their favorite food.
Shiva: Look, it’s enough. I’m hungry. How about you?
شیوا: ببین، کافیه. من گرسنه هستم. تو چطور؟
Fatemeh: Me, too. Let’s have some cake and milk.
فاطمه: منم همینطور. بیا کمی کیک و شیر بخوریم.
به نام خدایی که جان آفرید
به نام خداوند جان آفرین *** حکیم سخن در زبان آفرین
به نام خدایی که به ما حیات و زندگی بخشید و به انسانها قدرت سخن گفتن را داد
خداوند بخشنده دستگیر *** کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که همیشه یار و کمک کننده به ماست و یاری رسان است و بخشنده و توبه پذیر است.
پیش از اینها
معنی پیش از اینها
پیش از اینها فکر میکردم خدا *** خانهای دارد میان ابرها
قبل از اینها فکر میکردم که خداوند خانهای در آسمان و میان ابرها دارد.
مثل قصر پادشاه قصهها *** خشتی از الماس خشتی از طلا
قصر و کاخی که مانند کاخ پادشاهان داستانها است و از طلا و الماس ساخته شده است.
سفر شکفتن
معنی شعر شوق مهدی (عج)
گفتم که روی خوبت ، از من چرا نهان است *** گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است!
از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) پرسیدم: چرا چهره زیبایتان از من پنهان است؟ گفتند: تو ( و اعمالت و وابستگی هایت به دنیا) حجابی است که مانع دیدار چهره من شده وگرنه چهره من آشکار است.
گفتم که از که پرسم، جانان نشانِ کویت؟ *** گفتا: نشان چه پرسی؟ آن کوی، بی نشان است!
پرسیدم: ای جانِ من! از چه کسی نشانی تو را بگیرم که بیایم نزدت؟ گفتند: آدرس و نشان کجا را می خواهی؟ (دنبال نشانی من نباش) محل زندگی من بدون نشان است.
راه نیک بختی
معنی شعر راه نیکبختی
زین گفته سعادتِ تو جویم *** پس یاد بگیر هر چه گویم
هدف من از گفتن این نصیحت، سعادت و خوشبختی تو است. بنابراین هر چه را میگویم گوش کن و بپذیر.
میباش به عمر خود سحر خیز *** وز خواب سحرگهان بپرهیز
در تمام عمر خود سحرخیز باش و از خواب صبحگاهی دوری کن.
آزادگی
خارکش پیری با دَلق دُرُشت *** پشتهای خار همی برد به پشت
خارکش پیری با لباس زبرِ فرسوده، پشتهی خاری را بر پشت خود گذاشته و حمل می کرد.
در حالی که میلنگید و راه میرفت؛ با هر قدم خدا را سپاس میگفت.
پرچم داران
معنی شعر پرچمداران صفحه 83
ای وطــــن ، ای دلِ مــــــــــرا مأوا *** ای وطـــــــن ، ای تنِ مرا مسکن
ای کشورم پناهگاه دل منی ، ای کشورم ای خانه ی تن من
ای وطن ، ای تو نور و ما همه چشــم *** ای وطن ، ای تو جان و ما همه تن
ای کشورم که تونوری وما همه چشمیم ، ای کشورم که تو جانی و ما همه بدن هستیم(تو نور چشم ما و جان تن ما هستی)
معنی شعر ای وطن من
ای ایستاده در چمن آفتابی معلوم
وطن من!
ای تواناترین مظلوم
تو را دوست دارم!
ای سرزمین من، ای استوار در سرسبزی، ای آفتاب آشکار، ای مظلومترین سرزمین که تواناترین سرزمین هستی. تو را دوست دارم.
شیر حق
معنی شعر شیر حق صفحه 90
از علی آموز اخلاص عمل *** شیر حق را دان منزّه از دغل
اخلاص و درستی عمل را از حضرت علی (ع) بیاموز ، حضرت علی (ع) ، شیر خدا را از ناراستی، پاک بدان.
در غزا بر پهلوانی دست یافت *** زود شمشیری برآورد و شتافت
در جنگ بر پهلوانی تسلط یافت و غالب شد. فوری شمشیر را بیرون آورد و برای کشتنش شتافت.