معنی شعر شوق مهدی (عج) فارسی هشتم

‎‎پنجشنبه, ۳۰ بهمن ‎۱۳۹۹

معنی شعر شوق مهدی (عج) فارسی هشتم

 سفر شکفتن 



 

 معنی شعر شوق مهدی (عج) 

 

گفتم که روی خوبت ، از من چرا نهان است *** گفتا: تو خود حجابی، ورنه رخم عیان است!

از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه) پرسیدم: چرا چهره زیبایتان از من پنهان است؟ گفتند: تو ( و اعمالت و وابستگی هایت به دنیا) حجابی است که مانع دیدار چهره من شده وگرنه چهره من آشکار است.

 

گفتم که از که پرسم، جانان نشانِ کویت؟ *** گفتا: نشان چه پرسی؟ آن کوی، بی نشان است!

پرسیدم: ای جانِ من! از چه کسی نشانی تو را بگیرم که بیایم نزدت؟ گفتند: آدرس و نشان کجا را می خواهی؟ (دنبال نشانی من نباش) محل زندگی من بدون نشان است.

 

گفتم: مرا غم تو، خوش‌تر ز شادمانی *** گفتا که در ره ما، غم نیز شادمان است!

گفتم: غم تو برای من بهتر از هر شادی دیگری است. گفت: غمی که هر عاشقی در مسیر رسیدن به ما دارد، برای او دلنشین است.

 

گفتم که سوخت جانم، از آتشِ نهانم *** گفت: آن که سوخت، او را، کی ناله یا فغان است!

گفتم: از آتشی که (از دوری شما) در وجود من هست، تمام وجودم سوخته. گفت: کسی که واقعا از غم دوری ما بسوزد، کسی صدای آه و ناله اش را نمی شنود.

 

گفتم: ز «فیض» بپذیر، این نیم جان که دارد *** گفتا: نگاه دارش، غم خانه تو جان است!

گفتم: از فیض قبول کن این نیمه جانی را که دارد. گفت: جانت را نگهش دار چرا که خانه غم های توست.

نظرات (۰)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
Arrow دانلود اپلیکیشن