اندرز پدر
یاد دارم که در ایام طفولیت، متعبد و شب خیز بودم. شبی در خدمت پدر، رحمة الله علیه، نشسته بودم و همه شب، دیده بر هم نبسته و مُصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان، یکی سر برنمی دارد که دوگانه ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند.
گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی، بِه از آن که در پوستینِ خلق، اُفتی.
زنگ آفرینش
معنی شعر زنگ آفرینش
صبح یک روز نوبهاری بود *** روزی از روز های اول سال
صبح یکی از روز های فصل بهار بود
و سال تحصیلی جدید آغاز شده بود.
بچه ها در کلاس جنگل سبز *** جـمع بودند دور هم خوشحال
بچه ها در کلاس
دور هم جمع شده بودند و خوشحال بودند.
زنگ آفرینش
پاسخ خودارزیابی صفحه 14 فارسی هفتم
1- چه کسانی در کلاس جنگل سبز، آرزوهای خود را مطرح کردند؟
شبنم – دانه – غنچه – جوجه ی گنجشک – جوجه ی پرستو – جوجه های کبوتران – معلّم
2- منظور شبنم از جمله «می خواهم آفتاب شوم» چیست؟
منظور شبنم این بود که می خواهم با استفاده از گرمای خورشید به بخار تبدیل شوم تا به آسمان بروم و در آن جا دوباره به ابر تبدیل بشوم و دوباره ببارم
چشمه معرفت
پاسخ خود ارزیابی صفحه 21 فارسی هفتم
1- ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺩﺭﺱ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﭼﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﺗﻮﺍﻥ ﺩﺭﮎ ﺩﺮﮐ؟
عظمت ، جلال و جاذبه ی خالق را می توان درک کرد
نسل آینده ساز
پاسخ خودارزیابی صفحه 35 فارسی هفتم
1. امتیازات یک نوجوان و جوان خوب را از دیدگاه رهبر معظّم انقلاب، بیان کنید.
جوان و نوجوان خوب اهل فکر کردن ، دریافتن و تحلیل کردن هستند
2. منظور از عبارت «آینده با حرف ساخته نمی شود» چیست؟
با حرف زدن نمی توان آینده را ساخت و به پیشرفتی دست پیدا کرد . ساختن آینده نیاز به تلاش و کار هوشمدانه ی همراه با ایمان و پیگیری مستمر دارد
معنی شعر با بهاری که میرسد
روشن و گرم و زندگی پرداز *** آسمان مثل یک تبسم شد
آسمان همانند لبخندی دلنشین و با محبت ٬ روشن شد ( آسمان صاف شد و ابرهای تیره کنار رفت ) و امید به زندگی را در دل ها زنده کرد.
با بهاری که میرسد از راه
پاسخ خودارزیابی صفحه 40 فارسی هفتم
1- منظور شاعر از «آسمان مثل یک تبسّم شد» چیست ؟
همانطور که تبسم و لبخند گرمی را بین انسان ها به وجود می آورد با آمدن بهار آسمان هم گرم و زندگی بخش می شود و گرما و زندگی بخشی خود را مانند لبخندی به همه می بخشد
نگین تخریب
خداوند نگاه مهربانش را به زمین دوخت برای ثانیه های پاییزی ،فرشته ای را با سبد سبد، محبت به زمین فرستاد.ستاره ای از جنس سادگی ،در سال ۱۴۳۱ در شهر کاشمر،شهر شیر در زنجیر،شهید سید حسن مدرس ،در آغوش خانواده ای مومن به دنیا آمد.که نام اورا علیرضا نهادند.
قلب کوچکم را به چه کسی بدهم
خود ارزیابی صفحه 55 فارسی هفتم
1- چرا قلب آدم نباید خالى بماند؟
اگر خالی بماند مثل یک گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می کند.در ضمن قلب جایگاه دوست داشتن و مهر ورزی است.اگر کسی در قلبمان نباشد احساس تنهایی و افسردگی می کنیم.
معنی حکایت دعای مادر
از بایزید بسطامى - رحمة اللّه علیه - پرسیدند که ابتداى کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمىبُرد.
شبى مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب.
مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم.