قیمَةُ الْعِلْمِ
معنی صفحه 11
1- العاِلمُ بلا عَمَلٍ کَالشَّجِر بلا ثَمٍر.
عالمِ بی عمل مانندِ درختِ بی ثمر است.
2- حُسنُ السُّؤالِ نصفُ العلمِ.
خوبیِ سؤال نصف علم است.
خوب پرسیدن، نیمی از دانش است.
3- مُجالَسَهُ العُلَماِء عِبادَهٌ.
همنشینی با علما عبادت است.
4- طَلَبُ العلمِ فَریضَهٌ.
طلبِ علم واجب است.
جستنِ دانش واجب است.
5- آفَهُ العلمِ النِّسیانُ.
آفتِ علم فراموشی است.
آفتِ دانش، فراموش کردن است.
نورُ الْکَلامِ
معنی صفحه 17
1- نعمَتانِ مَجهولَتانِ الصِّحَّهُ وَ الأمانُ. دو نعمت مجهول اند:
سلامتی و امنیّت.تندرستی و امنیّت دو نعمت ناشناخته اند.
2- رِضَا اللِه فی رِضَا الواِلدَینِ.
خشنودی خدا در خشنودی پدر و مادر است.
رضایت خدا در رضایت والدین است.
3- أَدَبُ المَرء خَیرٌ مِن ذَهِبِه.
ادب انسان بهتر از طلای اوست .
ادب آدمی بهتر از دارایی اوست.
4- الدَّهرُ یَومانِ ؛ یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ.
روزگار دو روز است. روزی به سوِد تو و روزی به زیانِ تو.
کَنْزُ الْکُنوزِ
معنی صفحه 22
1- تَفَکُّرُ ساعٍه، خَیْرٌ مِنْ عِبادَه سَبْعینَ سَنَهً.
یک ساعت فکر کردن؛از70سال عبادت بهتر است.
2- عَداوَهُ الْعاِقلِ، خَیْرٌ مِنْ صَداقَه الْجاهِلِ.
دشمنی (انسان)خردمند از دوستی(انسان) نادان بهتر است.
3- الْعلْمُ فی الصِّغَر، کَالنَّقْشِ فی الْحَجِر.
دانش در کودکی، مانند نقش بر روی سنگ است.
4- خَیرُ الْامورِ، أَوْسَطُها
بهترین کارها،میانه ترین شان است(میانه ترین ان ها است).
5- الْجَهْلُ، مَوْتُ الْحْیاِء.
نادانی، مرگ زندگان است.(زنده ها است)
درس اول
تقسیم اسم براساس جنسیت
در زبان عربی اسم بر اساس جنسیت به دو دسته اسم مذکر و مونث تقسیم میشود
1ـ اسم مذکر :
اسم مذکّر اسمی است که بر انسان یا حیوان (نر) یا اشیاء دلالت کند و علامت خاصی ندارد.
مثال :
طالِب : دانش آموز پسر
بَقر : گاو نر
بَیت : خانه
2ـ اسم مؤنث :
اسم مؤنّث اسمی است که بر انسان یا حیوان مادّه یا اشیاء دلالت می کند
مثال :
طالِبَة : دانش آموز دختر
بَقَرَة : گاو ماده
لَوحَة : تابلو
معمولا اسم هایی که آخر آنها (ة) ، (تاء گرد یا تاء تأنیث) به کار رفته باشد ، مؤنّث هستند.
این (ة ـة) در آخر اسم، مهمترین نشانه اسم مؤنث است .
البته گاهی اسم مؤنث علامت خاصی ندارد و از طریق معنا به مؤنث بودن آن پی می بریم.
مانند: مریم ، زینب
فعل ماضی
اوّل شخص جمع
این فعلی است که گویندگان(دو یا چند گوینده)با آن انجام دادن کاری را بهخودشان نسبت می دهند. مانند:
ما رفتــیم = نَحْنُ ذَهَبْنـــــا
این حالت از فعل در عربی نامش « متکلم مَعَ الْغَیر » است.
«متکلم=گوینده» ، «مَعَ =با» ، «الغَیر =دیگری»:
گوینده بیش از یکی است(دو یا چند گوینده)
این حالت از فعل برای (مثنی و جمع ) و (مذکر و مونث) یکسان بکار می رود.
میدانید که هر فعل در فارسی و عربی دارای شناسه ای است که این شناسه نوع حالتِ فعل؛ مثلاً : (اوّل شخص و یا دوّم شخص ویا...) بودن را به
ما نشان می دهد.
شناسه اوّل شخص جمع درفعل فارسی (یم) است ودرفعل عربی (نا) است که به آخر ریشه فعل {سه حرف اصلی} آن اضافه می شود.
کاربرد حرف (ما) در عربی
حرف ما در زبان عربی در معانی و کاربرد های گوناگونی به کار می رود که ما در این درس با دو کاربرد آن آشنا می شویم
1) منفی کردن :
ما + فعل ماضی
هر گاه حرف ما ، قبل از یک فعل ماضی قرار گیرد آن را منفی می کند ، یعنی ماضی منفی می شود. مانند:
ذَهَبَ : رفت | ما ذَهَبَ : نرفت |
کَتَبَ : نوشت | ما کَتَبَ : ننوشت |
14 صیغه افعال ماضی: مثال ها از ریشه فعل (فـ.ت.ح) |
صیغه |
ضمیر |
فعل |
مفرد مذکر غایب | هُوَ | فَتَحَ |
مثنای مذکر غایب | هُما | فَتَحَا |
جمع مذکر غایب | هُمْ | فَتَحَوا |
مفرد مونث غایب | هِیَ | فَتَحَتْ |
مثنی مونث غایب | هُما | فَتَحَتا |
جمع مونث غایب | هُنَّ | فَتَحْنَ |
مفرد مذکر مخاطب | أنْتَ | فَتَحْتَ |
مثنی مذکر مخاطب | أنْتُما | فَتَحْتُما |
جمع مذکر مخاطب | أنْتُم | فَتَحْتُم |
مفرد مونث مخاطب | أنْتِ | فَتَحْتِ |
مثنای مونث مخاطب | أنْتُما | فَتَحْتُما |
جمع مونث مخاطب | أنْتُنَّ | فَتَحْتُنَّ |
متکلم وحده | أنَا | فَتَحْتُ |
متکلم مع الغیر | نَحْنُ | فَتَحْنا |
14 صیغه افعال ماضی: مثال ها از ریشه فعل (فـ.ت.ح) |
صیغه |
ضمیر |
فعل |
مفرد مذکر غایب | هُوَ | یَذْهَبُ |
مثنای مذکر غایب | هُما | یَذْهَبانِ |
جمع مذکر غایب | هُمْ | یَذْهَبونَ |
مفرد مونث غایب | هِیَ | تَذْهبُ |
مثنی مونث غایب | هُما | تَذْهبانِ |
جمع مونث غایب | هُنَّ | یَذْهَبنَ |
مفرد مذکر مخاطب | أنْتَ | تذْهَبُ |
مثنی مذکر مخاطب | أنْتُما | تَذْهَبانِ |
جمع مذکر مخاطب | أنْتُم | تَذْهَبونَ |
مفرد مونث مخاطب | أنْتِ | تَذْهَبینَ |
مثنای مونث مخاطب | أنْتُما | تَذْهَبانِ |
جمع مونث مخاطب | أنْتُنَّ | تَذْهَبنَ |
متکلم وحده | أنَا | اَذْهَبُ |
متکلم مع الغیر | نَحْنُ | نَذْهَبُ |
درس اول
دانش آموزان عزیز
قواعد درس اول سال نهم
مروری بر کلاس هفتم و هشتم میباشد
که شما میتوانید با مراجعه به
جزوات سال سال هفتم و هشتم
این قواعد را جهت یادآوری مطالعه کنید
درس دوم
بسیاری از کلمه ها در عربی سه حرف اصلی دارند که (حروف اصلی) یا (ریشه ) کلمه نام دارند .
مانند:
کلمات هم خانواده | حروف اصلی |
عالِم – معلوم – علوم – معلم -علیم | ع – ل - م |
مسجد – سجده – سجود – ساجد | س – ج - د |
شناخت حروف اصلی به املای ما کمک می کند.
با نگاه به هم خانواده های یک کلمه بعنوان مثال مسجد – سجده – سجود – ساجد میتوان به حروف اصلی آن پی برد ؟
اگر با دقت به این کلمه ها نگاه کنیم درمی یابیم که سه حرف س - ج - د به ترتیب در آن ها مشترک است
حروفی که همراه حروف اصلی می آیند ؛ (حروف زائد) نامیده می شوند که معنای جدیدی به کلمات می دهند
حروف اصلی کلامت به ترتیب با حروف (ف - ع - ل) سنجیده می شوند .