یاد حسین
معنی شعر یاد حسین
۱-شد چنان از تَف دل کام سخنور تشنه *** که ردیف سخنش آمده یک سر تشنه
از شدت گرمای دل چنان دهان شاعرتشنه گشت که تمام ردیف شعرش کلمه ی تشنه شد.
۲-خشک گردیدهم از دود دل و دیده دوات *** خامه با سوز رقم کرد به دفتر تشنه
از شدّت غم دل و اندوه فراوان، دوات خشک شد، قلم به جای جوهر با اشک و آه خود، تشنگی را بر دفترنوشت .
۳-آه و افسوس از آن روز که در دشت بلا *** بود آن خسرو بی لشکر و یاور تشنه
افسوس از آن روز که در کربلا، آن پادشاه( امام حسین ع ) بدون لشکر و بدون یار و یاور تشنه بود.
۴-با لب خشک و دل سوخته و دیده ی تر *** غرقه ی بحر بلا بود در آن بر تشنه
با لبانی خشک و دلی سوخته و چشمانی اشکبار در آن بیابان در حالی که دچار مصیبت های زیادی شده بود لب تشنه بود.
۵-همچو ماهی که فتد زآب برون ، آل نبی *** می تپیدی دلشان ، سوخته در بر تشنه
مانند ماهی که از آب بیرون می افتد اهل بیت پیامبر دلشان از شدت تشنگی در سینه می سوخت و می تپید.
۶-آل احمد همه عطشان ز بزرگ وکوچک *** نسل حیدر همه از اکبر و اصغر تشنه
خاندان پیامبر(ص) و فرزندان حضرت علی(ع) از بزرگ تا کوچک همگی تشنه لب بودند.
۷-تشنه لب کشته شود در لب شط از چه گناه ؟ *** آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه؟
آن کسی که در بهشت همه تشنگان را سیراب می کند به کدامین گناه باید در کنار آب فرات در حالی که تشنه است ،کشته شود؟
۸- برد عباس جوان ، ره چو سوی آب فرات *** ماند بر یاد حسین (ع) تا صف محشر تشنه
وقتی که عباس جوان به آب فرات رسید به یاد تشنگی امام حسین (ع)تا قیامت تشنه ماند.
۹-گشت ازکلک فدایی چو دلش دود بلند *** بر ورق کرد رقم بس که مکرر تشنه
از قلم فدایی مانند دلش آه بلند شد که پی در پی بر روی کاغذ کلمه تشنه را نوشت.