معنی درس دهم عربی نهم

‎‎سه شنبه, ۲۵ آذر ‎۱۳۹۹

معنی درس دهم عربی نهم

 اَلْأَمانَةُ 



أَرادَ مُسافِرٌ تَسلیمَ نُقودِهِ إلَی شَخصٍ أمینٍ

 مسافری خواست پولش ( پول هایش ) را به شخص امانتداری بدهد.

 

فَذَهَبَ إِلَی قاضی بَلَدِهِ وَ قالَ لَهُ: إِنّی سَوفَ أُسافِرُ وَ أُریدُ تَسلیمَ نُقودی عِندَکَ أَمانَةً وَ سَوفَ أَستَلِمُها مِنْکَ بَعدَ رُجوعی.

پس نزد قاضی شهرش رفت وبه او گفت: «من مسافرت خواهم کرد و می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشتنم از تو پس خواهم گرفت

 

فَقالَ الْقاضی: لا بَأْسَ،اِجْعَلْ نُقودَکَ فِی ذٰلِکَ الصُّندوقِ.

قاضی گفت:  اشکالی ندارد، پولت را در آن صندوق بگذار.

 

فَوَضَعَ الرَّجُلُ نُقودَهُ فِی الصُّندوقِ. 

و مردپول هایش را در صندوق گذاشت.

 

وَ لَمّا رَجَعَ مِنَ السَّفَرِ؛ ذَهَبَ عِندَ الْقاضی وَ طَلَبَ مِنهُ الْاَمانَةَ، فَقالَ الْقاضی: إنّی لا أَعْرِفُکَ.

و وقتی که از سفر برگشت؛ نزد قاضی رفت و امانت را از او خواست قاضی به او گفت:من تو را نمی شناسم.

 

حَزِنَ الرَّجُلُ فَذَهَبَ إلَی حاکِمِ الْمَدینَةِ و شَرَحَ لَهُ الْقَضیَّةَ

 مردغمگین شد و به نزد حاکم شهر رفت و قضیّه را برایش شرح داد

 

. فَقالَ الْحاکِمُ:سَیَأْتی القاضی إلِیَّ غَداً؛ فَادْخُلْ عَلَینا فِی الْمَجلِسِ وَ اطْلُبْ أَمانَتَکَ مِنْهُ.

. حاکم گفت: فردا قاضی نزد من خواهد آمد؛ در مجلس پیش ما بیا ( بر ما وارد شو) و امانتت را از او بخواه.

 

وَ فِی الْیَومِ التّالی عِندَما جاءَ الْقاضی إِلَی الْحاکِمِ، قالَ لَه الْحاکِمُ:

و در روز بعد وقتی که قاضی نزد حاکم آمد، حاکم به او گفت:

 

إِنّی سَوفَ أُسافِرُ إِلَی الْحَجِّ فی هٰذَا الشَّهرِ وَ أُریدُ تَسلیمَ أُمورِ الْبِلادِ إِلَیکَ لِاَنّی ما رَأَیْتُ مِنْکَ إلّ الْاَمانَةَ.

من دراین ماه به حج سفر خواهم کرد و می خواهم امور (کارهای) کشور (سرزمین) را به تو تحویل دهم (بسپارم) چون من از تو جز امانتداری ندیده ام.

 

وَ فی هٰذَا الْوَقتِ دَخَلَ صاحِبُ الْمانَةِ وَ سَلَّمَ عَلَیهِما وَ قالَ

و در این وقت صاحب امانت وارد شد و به آنها (آن دو) سلام کرد و گفت:

 

أَیُّهَا الْقاضی، إِنَّ لی أَمانَةً عِندَکَ.وَضَعْتُ نُقودی عِندَکَ.

ای قاضی، امانتی نزد تو دارم. پولم را نزد تو گذاشته ام

 

 قالَ الْقاضی: هٰذا مِفتاحُ الصُّندوقِ. اِسْتَلِمْ نُقودَکَ.

قاضی گفت: این کلید صندوق است. پولت را تحویل بگیر.

 

بَعدَ یَومَینِ ذَهَبَ الْقاضی عِندَ الْحاکِمِ وَ تَکَلَّمَ مَعَهُ حَولَ ذٰلِکَ الْمَوضوعِ. فَأَجابَ الْحاکِمُ:

پس از دو روز قاضی نزد حاکم رفت و با او دربارۀ آن موضوع صحبت کرد. حاکم جواب داد:

 

أیُّهَا الْقاضی، مَا اسْتَرجَعْنا أَمانَةَ ذٰلِکَ الرَّجُلِ إلّ بَعدَما أَعْطَیْناکَ کُلَّ الْبِلادِ؛ فَبِأَیِّ شَیءٍنَسْتَرْجِعُ الْبِلادَ مِنْکَ؟!  ثُمَّ أَمَرَ بِعَزْلِهِ.

ای قاضی، امانتِ آن مرد را از تو پس نگرفتیم مگر بعد از اینکه همۀ کشور را به تو دادیم؛ باچه چیزی کشور را از تو پس بگیریم؟!  سپس دستور به برکناری او داد. ( دستور داد او را برکنار کنند.)

 

رسولُ الله صلی اللّٰه وعلیه وآله.

لا تَنْظُروا إلَی کَثْرَةِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ کَثْرَةِ الْحَجِّ. .. وَلٰکِنِ انْظُروا إلَی صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الْاَمانَةِ.

به زیادیِ نمازشان و روزه شان و زیادیِ حج نگاه نکنید...، ولی به راستگویی و امانتداریشان نگاه کنید.

 

نظرات (۰)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
Arrow دانلود اپلیکیشن