ساخت فعل نهی
فعل نهی :
فعلی است که انجام ندادن کاری را فرمان میدهد
(درست برعکس فعل امر است که بر انجام دادن یک کار فرمان میدهد.)
مثلا :
نخور-نرو-نپوش در فارسی.
- فعل نهی از مضارع مخاطب ساخته میشود.
برای ساخت آن حرف (لا) قبل فعل می آید وآخر فعل مجزوم میشود. ( یعنی ضمه آخر فعل تبدیل به ساکن میشود واگر آخرفعل نون داشت، نونِ آن
حذف می شودبه جز جمع مونث.)
نکته : چون فعل ماضی مربوط به زمان گذشته است وکاری را بیان میکند که انجام آن به اتمام رسیده است، نمیتوان از آن نهی یا امر ساخت.
به نحوه ى ساخت دقت کنید:
درس ششم
فعل نهی چیست؟
فعلی است که انجام ندادن کاری را طلب می کند .
در فارسی فعلهای نهی مانند :
(نرو – ننویسید و...)
ما در این درس فعل های نهی را از (افعال مضارع دوم شخص جمع مذکر و مؤنث) خواهیم ساخت و با شکل آنها آشنا خواهیم شد .
به جدول زیر نگاه کنید و فعلهای مضارع را با فعلهای نهی مقابلشان مقایسه کنید .
چه تفاوتی می بینید؟
موصوف و صفت - مضاف و مضاف الیه
موصوف چیست؟
اسمی است که برایش یک یا چند ویژگی می آوریم که صفت نامیده می شود.
موصوف و صفت | ترجمه |
طالب مؤدب | دانش آموزی با ادب |
قمیص رخیص . | پیراهن ارزان |
در این جدول کلمه ی (مودب) به دانش آموز نسبت داده شده است و او را توصیف می کند
و کوچک بودن به آزمایشگاه نسبت داده شده و ویژگی آن را توصیف می کند .
چنین ترکیباتی موصوف و صفت هستند .
درس هشتم
ماضی ساده:
نشان دهندۀ کاری است که در گذشته انجام و تمام شده است؛
مثال:
نوشتند: کََتبوا.
ساعت خوانی
اگر کسی از ما به زبان عربی بپرسد :
« کَم السَّاعَهُ الآنَ ؟
اکنون ساعت چند است؟ »
چگونه می توانیم به او پاسخ صحیح دهیم؟
در پاسخ به سوال :
«کَم السَّاعَه؟ » یا «کَم السَّاعَهُ الآنَ؟ »
باید به نکات زیر توجه کرد:
1- در بیان ساعت، عددی که به کار می بریم، حتما باید عددی ترتیبی (یعنی با (ال) و بر وزن (فاعِل) ) و مونث باشد.
مثال)
التَّاسِعَه (9)
الثَّالِثَه (3) و .....
2- می توانیم قبل از ذکر عدد ساعت، کلمه ی «السَّاعَهُ» را نیز بیاوریم.
مثال)
قیمَةُ الْعِلْمِ
معنی صفحه 11
1- العاِلمُ بلا عَمَلٍ کَالشَّجِر بلا ثَمٍر.
عالمِ بی عمل مانندِ درختِ بی ثمر است.
2- حُسنُ السُّؤالِ نصفُ العلمِ.
خوبیِ سؤال نصف علم است.
خوب پرسیدن، نیمی از دانش است.
3- مُجالَسَهُ العُلَماِء عِبادَهٌ.
همنشینی با علما عبادت است.
4- طَلَبُ العلمِ فَریضَهٌ.
طلبِ علم واجب است.
جستنِ دانش واجب است.
5- آفَهُ العلمِ النِّسیانُ.
آفتِ علم فراموشی است.
آفتِ دانش، فراموش کردن است.
نورُ الْکَلامِ
معنی صفحه 17
1- نعمَتانِ مَجهولَتانِ الصِّحَّهُ وَ الأمانُ. دو نعمت مجهول اند:
سلامتی و امنیّت.تندرستی و امنیّت دو نعمت ناشناخته اند.
2- رِضَا اللِه فی رِضَا الواِلدَینِ.
خشنودی خدا در خشنودی پدر و مادر است.
رضایت خدا در رضایت والدین است.
3- أَدَبُ المَرء خَیرٌ مِن ذَهِبِه.
ادب انسان بهتر از طلای اوست .
ادب آدمی بهتر از دارایی اوست.
4- الدَّهرُ یَومانِ ؛ یَومٌ لَکَ وَ یَومٌ عَلَیکَ.
روزگار دو روز است. روزی به سوِد تو و روزی به زیانِ تو.
کَنْزُ الْکُنوزِ
معنی صفحه 22
1- تَفَکُّرُ ساعٍه، خَیْرٌ مِنْ عِبادَه سَبْعینَ سَنَهً.
یک ساعت فکر کردن؛از70سال عبادت بهتر است.
2- عَداوَهُ الْعاِقلِ، خَیْرٌ مِنْ صَداقَه الْجاهِلِ.
دشمنی (انسان)خردمند از دوستی(انسان) نادان بهتر است.
3- الْعلْمُ فی الصِّغَر، کَالنَّقْشِ فی الْحَجِر.
دانش در کودکی، مانند نقش بر روی سنگ است.
4- خَیرُ الْامورِ، أَوْسَطُها
بهترین کارها،میانه ترین شان است(میانه ترین ان ها است).
5- الْجَهْلُ، مَوْتُ الْحْیاِء.
نادانی، مرگ زندگان است.(زنده ها است)
جَواهِرُ الْکَلامِ
معنی صفحه 31
1- هَل جَزاءُ الحسانِ إلّا الحسانُ
آیا پاداش خوبی کردن غیر از خوبی است؟!
٢- المؤمِنُ قَلیلُ الکَلامِ کَثیرُ العَمَلِ.
مؤمن، کم سخن و پرکار است.
٣- سُکوتُ اللِّسانِ سَلامهُ الإنسانِ.
خاموشی زبان، تندرستی انسان است.
سکوت زبان، سلامتی انسان است.
۴- رُبَّ کَلامٍ جَوابُهُ السُّکوتُ.
چه بسا حرفی که جوابش سکوت است.
۵- الوَقتُ مِنَ الذَّهَبِ،
وقت از طلاست.
کُنوزُ الْحِکَمِ
معنی صفحه 36
1. النَّظافَةُ مِنَ الإیمانِ، وَالایمانُ وَصاحِبُهُ فى الْجَنَّةِ
پاکیزگی از نشانه های ایمان است و ایمان و همراه آن در بهشت اند
1- الوَحدَهُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السُّوِء.
(تنهایی )تنها بودن از همنشین بد بهتر است.
٢- إنَّ حُسنَ العَهدِ مِنَ الإیمانِ.
خوش قولی نشانهٔ ایمان است.
۴- العَجَلَهُ مِنَ الشَّیطانِ.
عجله از شیطان است.
۵- رُبَّ کَلامٍ کَالحُسامِ.
چه بسا سخنی(که) مانند شمشیر باشد.(است)