حوارٌ بَینَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَیّارَةِ الْاُجْرَةِ
السَّلامُ عَلَیکُم
سلام بر شما (درود بر شما)
علَیکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ ، أَینَ تَذْهَبونَ ؟
درود و رحمت و برکات خدا بر شما . کجا می روید ؟
نصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ
أفضَلُ الْأَلوانِ
بهترین رنگ ها
بَعضُ النّاسِ یَظُنّونَ بِأَنَّ الْأَلوانَ لِلتَّلوینِ أَوْ لِلرَّسْمِ أَوْ لِلتَّزیینِ فَقَط
بعضی از مردم گمان می کنند که رنگ ها فقط برای رنگ آمیزی یا نقّاشی کردن یا تزیین کردن است .
اَلْأَمانَةُ
أَرادَ مُسافِرٌ تَسلیمَ نُقودِهِ إلَی شَخصٍ أمینٍ
مسافری خواست پولش ( پول هایش ) را به شخص امانتداری بدهد.
فَذَهَبَ إِلَی قاضی بَلَدِهِ وَ قالَ لَهُ: إِنّی سَوفَ أُسافِرُ وَ أُریدُ تَسلیمَ نُقودی عِندَکَ أَمانَةً وَ سَوفَ أَستَلِمُها مِنْکَ بَعدَ رُجوعی.
پس نزد قاضی شهرش رفت وبه او گفت: «من مسافرت خواهم کرد و می خواهم پولم را نزد تو به امانت بگذارم و پس از برگشتنم از تو پس خواهم گرفت