معنی شعر علم زندگانی
کبوتر بچه ای با شوق پرواز *** به جرات کرد روزی بال و پر باز
روزی جوجه کبوتری با اشتیاق پرواز، با شهامت، بال و پرش را گشود.
پرید از شاخکی بر شاخساری *** گذشت از بامکی بر جو کناری
از شاخه کوچکی بر شاخه دیگر پرید و از بام کوچکی به کنار جویباری پرواز کرد.
آ اول آفتابه صبح شده وقت کاره
ب اول بلبله جاش تو درخت و گله
پ اول پلنگه که حیوونی زرنگه
ت اول تربچه که گرده مثل بقچه
ث اول ثریاست ستاره ای در هواست