غروب یک روز بهاری
- 1 هنگام بارش باران ، پدر بزرگ چه می کرد؟
دست هایش را بالا می برد و دعا می کرد.
-2 چرا پدربزرگ هنگام بارش باران دعا می کرد؟
چون یکی از بهترین وقت ها برای دعا هنگام بارش باران است .
-3چه دعایی می توانیم برای پدر بزرگ و مادر بزرگ خود کنیم ؟
از خدا می خواهم بیشتر در کنارشان باشم و در انجام کارها به آنها کمک کنم.
-4 چرا خدا را دوست داری ؟
به خاطر همه هدیه هایی که به من بخشیده است.
-5برای پدر و مادرت چه دعایی می کنی ؟
خدایا ! به پدر و مادرم سلامتی بده و کمکم کن تا آن ها همیشه از من راضی باشند.
-6 در برابر نعمت های زیادی که خدا به تو داده است ، چه کاری باید انجام بدهی؟
شکر گزار نعمت هایش باشم و کارهایی که او دوست دارد را انجام دهم.
-7اگر جای یک قطره آب بودی چه کار می کردی ؟
بر زمین های خشک و بی آّب علف می باریدم تا گیاهان رشد کنند و یا بر روستاها می باریدم و کشتزارها را آبیاری می کردم تا محصولات زیادی بدهند… یا بر شهرهای بزرگ می باریدم و هوای آلوده شهرهای بزرگ را تمیز می کردم تا مردم بیمار نشوند.
-8چگونه می توانیم شکر گزار نعمت های خدا باشیم ؟
با عبادت خداوند و اطاعت از دستورات خداوند ، محبت کردن به دیگران دعا کردن، صرفه جویی کردن در زندگی و…….
-9برای تشکر از خداوند چه راههایی را می شناسید؟
1) نماز و دعا بخوانیم . 2) کارهای خوب مثل کمک به دیگران ، وفا ی به عهد 3) کارهای بد مثل اسراف کردن ، دروغ گویی و ….را انجام ندهیم.
-10 در باره ی هدیه های خدا و تشکر از او بنویس و در کلاس برای دوستانت بخوان؟
ای خدای مهربان تو را دوست دارم و همیشه تالش می کنم از نعمت ها و هدیه هایت درست استفاده کنم و به دستورات قرآن ، سخنان پیامبر و امامان مهربانم که برای راهنمایی ما فرستادی عمل کنم تا با این کار بتوانم سپاسگزار تو باشم.